فارسى (ایران)

این تریبون بزرگ ازهر شریف برای نشر اعتدال گرایی به همه زبانهای دنیا است

 

اسناد الازهر شریف
Anonym
/ Categories: Main_Category

اسناد الازهر شریف

 

اسناد الازهر شریف

 

اسناد الازهر شریف:

  1. سند آینده ی مصر.
  2. بیانیه برای پشتیبانی از اراده مردمان کشورهای عربی.
  3. بیانیه نظام آزادی های اساسی.
  4. بیانیه در باره تمام ساختن اهداف انقلاب مردمی.
  5. بیانیه بیت المقدس شریف.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیشگفتار اسناد:

پس از ثنا وستایش خداوند، و درود و سلام بر پیامبر او صلی الله علیه وسلم:

یقینا الازهر شریف در طول تاریخ؛ منبر وتریبون رهبری ملی برای مصر بوده و می باشد، و همچنان الازهر وجدان امت اسلامی است که دردهای آنها را احساس می کند، و خواسته های شان را بیان می دارد، و از حقوق شان با استدلال درست دفاع می کند. سپس او با میراث باستانی ناب و سابقه اش، و تابش میانه روی معتبرش: در داخل و منطقه و جهان، ساختمان بزرگ و مستحکم فرهنگی عربی و اسلامی می باشد.

با روشنایی همه این اعتبارها الازهر شریف خواستار گفتگوی تمدنی میان امت اسلام و دیگر امت های روی زمین شد، به خاطری که فایده آن میان همه گان تبادل گردد، و منافع علیای بشری متحقق شود، و به خاطری که بر حق شناخت دیگر امتها وفا صورت گیرد که سوره الحجرات آن را ذکر نموده است چنانچه خداوند می فرماید: {يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌترجمه: "ای مردم! بی شک ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، وشما را تیره ها وقبیله ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست، بی گمان خداوند دانای آگاه است"، (سوره حجرات: آیه 13). مگر این که الازهر شریف در عین وقت هرآن تجاوزی که به امت اسلامی و به شریعت اسلام وارد می شود و از هر منبعی بوده باشد را رد می کند، و همیشه تلاش دارد تا شیوه های غیر سازنده را از طریق پی گیری گفتگو همراه جهت های مختلف درست نماید.

و از آنجاست که الازهر شریف همه ی توافقات گفتگو میان او و میان برخی هیئت های دیگر را دو باره مورد بررسی و تصحیح قرار داده در روشنایی این معیارها ساختار آن را اعاده نمود.

در عصر جدید الازهر شریف ابتکار نموده دیدگاهش را در باره ی گفتگو و اطراف آن و شرطها و اساسیات آن تغیر داد.. در آغاز به گفتگوی الازهری به همه ابعادش تمرکز نمود، گفتگوی مصری با مصری، عرب همراه عرب، مسلمانان همراه مسلمانان،.. و پس از آن که در ابتدا گفتگو تنها شکلیاتی بود که از خارج تحمیل می شد، اکنون ابتکاری گردیده است در دست الازهر که در آن؛ زمینه های گفتگویی مستحکمی که بر آیات قرآن کریم و احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه وسلم استوار است و زمینه های تمدن اسلامی را در اوقات رشد و برتری آن بیان میدارد مورد بحث قرار می گردد.

وقتی ستون فقرات پیام الازهر را دانش تشکیل می دهد، بناء دو سال می شود آغاز نموده است تا منهج تعلیمی الازهر را از سطحی نگری و پرت حواسی که دچار شده است نجات دهد، اصلاح نمودن مناهج آموزش در الازهر را آغاز نموده است، در ضمن بخشهای دبیرستان الازهر- بخشهای ویژه برای مطالعات اسلامی و عربی ایجاد نموده است، فارغان و دارنده گان شهادت نامه آن را برای پیوستن به دانشکده های شرعیات و زبان عربی، بر اساس منهج باستانی الازهر که بر وسطیت و میانه روی و اعتدال شناخته شده است آماده می سازد، که دانشمندان و ستارگان مشهور مانند: شلتوت، المراغی، دراز، عبد الرازق، تا عبد الحلیم ، شعراوی و محمد الغزالی رحمهم الله را فارغ داده است.

همه آن اندکی پیش از روی داد انقلاب مردمی مصر در 25 ژانويه سال 2011میلادی بود، سپس فضای انقلابی پیش آمد که برای بیشتر اصلاحات و تقدم کمک می کرد، پس میدان کار گسترده شد و نقشها متعدد گردید، ولکن همه آن برای تحقق دو هدف اساسی طرح ریزی شده است: هدف نخست اصلاح خانه الازهر از درون است- از طریق اصلاح کردن مناهج تعلیمی در دانشگاه و ما قبل دانشگاه، و آن بهترین و لازمی ترین هدف برای ازهری ها و دیگر مصری ها است- پس از آن هدف دوم پیشرفت و تطور دادن نقش عمومی ملی و اسلامی است که همه گان بر سطح منطقه و جهان از نهاد باستانی شان انتظار دارند، به طبیعت حال پس از نقش ملی آن.

این احساس را که اندیشه عمومی منعکس ساخت "مشیخه الازهر" با خوش آمدید گویی پذیرفت، الازهر از اختلافی که عرصه را مملو و شهروندان را خسته ساخته بود روی گردانید، و ستارگانی از فرهنگیان مصری را به نمایندگی فکری گروه ها و طیف های ملی دعوت نمود تا که همراه گروه از علمای مشهور الازهر برای پژوهش و تحقیق موقف و پیگیری پیشرفت های انقلاب مردمی و نیازهای آن به پا خیزند، و بر بنیاد پذیرفته شده ی شرعی، وبا مبادی که این اندیشمندان بر آن اتفاق دارند با هم یکی شوند، و نیازمندی های وضعیت مصری را برآورده سازند، شاید نمونه ی بوده باشد که برخی از مجتمعات اسلامی مطابق میل و ظروف شخصی و موضوعی شان از آن سرمشق بگیرند.

و نتیجه این همه تلاشهای علمی و فکری مشترک، و گفتگوهای دقیق و مستمر بر مدت چندین ماه اسنادی بود که امروز برای خواننده عربی تقدیم میکنیم:

نخست آن: سند اساسنامه یا نظامنامه ی دولت است، که روابط میان حاکم و مردم را تنظیم می کند، و حقوق و وجایب را تعیین مینماید، و اشتراک دیمکراسی مردمی در حکومت را تنظیم می کند، و چهره ی از دولت را ترسیم می کند که مردم و شریعت ما از آن راضی بوده باشد، و نیازمندی های فعلی ما را براورده سازد.

و مذاکرات فکری به این نتیجه رسید که این دولت "دولت ملی دیمکراسی، دستوری، مدرن" است، و منظور از مدرن بودن این است که مبدء واساس فصل میان قوت های سه گانه را نگهدارد: قوه اجرائیه، قوه مقننه، و قوه قضائیه. و این سند در 17/7/ 1432هـ برابر با 19/ 5/ 2011م، صادر گردید، و محافل علمی و سیاسی آن را پذیرفتند، و این را به فال نیک گرفتند که هیئت شورای دستوری این سند را هنگام تصویب قانون اساسی برای کشور در مد نظر می گیرند ان شاء الله.

بیانیه دوم: پس از بیان نخست هنگامی که نیازمندی جدی – در عرصه مصری – احساس شد الازهر شریف متن مرجعی را صادر کرد که در دفاع از آزادی های اساسی سهم می گیرد و امور مجتمع را تنظیم میکند و مصری ها میخواهند در سایه آن زندگی نمایند، و آن وجایبی را بیان نمود که بر این آزادی ها مترتب می شود، که باید در چارچوب شریعت بوده از مقاصد و اهداف آن سرچشمه بگیرد، آنجا بود که سند دوم تقریبا دو ماه پس از سند نخست آمد تا که این نیاز از نیازهای انقلابی در مصر را پاسخگوید، پس از آنکه سند نخست به طور بی سابقه پاسخگوی نیازمندی های مردم بود.

و این سند شامل اساس شرعی و فلسفی و دستوری برای آزادی عقیده، و آزادی تحقیقات علمی، و آزادی انشای ادبی و هنری، و آنچه که نیاز به حمایت دارد مانند آزادی رای و تعبیر از آن می باشد، و این گوهر و اساس همه آزادی های مسئول در ابعاد مختلف آن می باشد.

سپس ظروف وحالات جدیدی با انتشار "بهار عربی" به وجود آمد، و با شدت گرفتن اختلاف سیاسی در کشورهای دیگر عربی غیر مصر وتونس، مانند یمن و لیبی و سوریه، و برای پاسخ گویی همه منطقه ی عربی گمان درست می کنم: با آنچه که مردمان این کشورها از سرکشی و ناسازگاری مقامات رنج می بردند؛ ضروری بود تا الازهر شریف موقف قطعی و نهایی خویش را در پهلوی مردمان انقلابی بیان کند، و دوباره طیف های از اندیشمندان و دانشمندان برگشتند تا بیانیه سوم را در باره پشتیبانی از اراده مردمان عرب تشکیل دهند، الازهر شریف اعلان کرد حاکمی که خون مردم خود را می ریزد مشروعیت حاکمیت آن ساقط می شود، تا وقتی که این انقلاب انقلاب مردمی و مسالمت آمیز بوده باشد و بیان گر خواسته های مردم بوده باشد نه قدرت خواهانی که در کمین عربها و مسلمانان قرار دارند، این بیان در تاریخ سوم ذی الحجه سال 1432هـ برابر با 30 دسامبر 2011م صادر شد.

و هنگامی که گفتگوها و مناقشه ها میان قوتهای ملی مصری به وجود آمد، و به طوری جدی جذب میان نیروهای مختلف تهدید می کرد، نزدیک بود – نظر به مداخلات عناصر غیر مسئول – انقلاب به عنف روی بیاورد، وقتی این واقعه رخداد الازهر در باره "تمام کردن اهداف انقلاب و دوباره برگردانیدن معنویات آن" به طور مسالمت آمیز، بیانیه مهمی را صادر کرد، در اصدار این بیان همراه شیخ الازهر پاپ شنوده پاپ فقید اسکندریه، و صدر اعظم، ونمایندگان احزاب سیاسی، گروهای دینی و فکری و ایدیولوژی اشتراک کردند، و این بیان در تاریخ 17فوريه سال 1433هـ برابر با 11 ژانويه سال 2012م صادر شد، و الحمدلله وضعیت اندکی آرام شد و گروه های ملی از مشکلات اختلاف و از هم پاشیدگی و روی آوردن به خشونت نجات یافتند.

و بیانیه پنجم و نهایی در باره "قدس شریف" بود، هنگامی که دشمن متجاوز روش و اجراءات یهودی سازی متجاوزش را در شهر بیت المقدس شدید ساخت، و شهر قدس حرمی است که قبله نخست مسلمانان دانسته می شود، و سوم مسجد مقدس، و مکان اسرا و معراج مبارک پیامبر صلی الله علیه وسلم به سوی آسمانها است، الازهر شریف بر عربی بودن قدس از شصت قرن تا حال تأکید نمود، و تجاوزاتی پی همی که بر شهر مقدس وارد شد و مسلمانان وعربها دفع نمودند را بیان کرد، و این را روشن ساخت که شهر مقدس بر تمام دیانت ها و طوائف در زیر حاکمیت عربی اسلامی همیشه باز بود، و در این سند بیان شد که صهیونیزم مصیر کشور متجاوز خود را با فریب و به زور سلاح، و با اتخاذ سیاست های متجاوزانه در برابر شهر قدس شریف بر منطقه تحمیل می کنند. و این بیان در بیست وچهارم ذی الحجه سال 1433 برابر با بیستم نوامبر سال 2011م صادر شد.

مشیخه الازهر به این نظر است که به خاطر حفظ میراث انقلابی مصر از یک سو، و فائده رسانیدن برای نسل انقلابی که در اصدار این سند سهم نگرفتند از سوی دیگر، باید متون این اسناد پنجگانه تاریخی ثبت و نوشته شود، و شاید برای خواننده عربی که میخواهد اصلاحات واقعی همه ارکان  و عناصر مجتمع را در بر گیرد، و هویت فرهنگی و دینی خود را حفظ نماید، نیز مفید باشد، و در عین وقت برای طمع گرانی که همیشه در کمین هستند سخت و دشوار خواهد بود. و این اسناد پاسخگوی معنویاتی که در همه جهان حاکم است می باشد، و همچنان شایان حالت امت توحید است، که در ثلث نخست قرن پانزدهم هجری در رأس همه امت ها قرار داشتند.

خداوند میفرماید: {وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}، ترجمه: "و خداوند بر کارش چیره است، ولیکن بیشتر مردم نمی دانند"، (سوره یوسف: آیه 21).

نوشته شده در مشیخه الازهر

4 جماد الاول سال 1433هـ

27 مارچ سال 2012م

احمد الطیب : شیخ الازهر.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  1. سند الازهر و گروه از روشنفکران در باره آینده ی مصر:

با ابتکار بزرگی از طرف پروفسور دکتر احمد الطیب شیخ الازهر شریف ستارگانی از روشنفکران مصری با مختلف انتماهای ایدیولوژی و دینی شان همراه شماری از دانشمندان و اندیشمندان بزرگ الازهر گردهم جمع شدند، و در جریان چندین نشست درباره ی نیازها و خواهشات لحظه های تاریخی و حساسی که مصر پس از انقلاب بیست وپنجم ژانويه (سال 2011) سپری می کرد، و در باره ی اهمیت این لحظات در توجیه و راه نمایی درست آینده مصر به سوی تحقق اهداف بهتر آن، و کسب حقوق تیره ها و مردم آن در آزادی و کرامت و برابری و عدالت اجتماعی، بحث و تحقیق و مطالعه نمودند.

و اجتماع کنندگان اتفاق نمودند که باید مسیر وطن بر اساس مبادی کلی و اصول عمومی تاسیس شود و همه نیروهای جامعه ی مصری در باره آن گفتگو نمایند و آن را مناقشه کنند، در مسیر گامهای محکم شان به سوی ایجاد چارچوب فکری که قوانین جامعه و منهج درست حاکم بوده باشد با آن راه خود را روشن سازند.

نظر بر اعتراف جامعه به نقش رهبری الازهر در روشن ساختن اندیشه اسلامی میانه روی خوب، و جایگاه مرجعی آن، اشتراک کننده گان بر اهمیت آن تأکید نمودند وآن را مناره و فانوس راهنمایی دانستند که می شود با آن راه را روشن ساخت، و می شود برای مشخص کردن رابطه دولت با دین آنرا حاکم قرار داد، و آن مبادی و اساسات سیاست شرعی درستی که باید پیروی شود را بنا بر تمرکزش بر تجارب انباشته اش و تاریخ علمی و فرهنگی اش بیان خواهد نمود، که تمرکز آن بر بخشهای زیر می باشد:

  1. بعد فقهی در زنده و تجدید کردن علوم دینی، مطابق مذهب اهل سنت و الجماعت که میان عقل و نقل جمع نموده اند، و اصول تأویل و تفسیر که باید در متون شرعی مراعات شود را بیان می کند.
  2. بعد تاریخی نقش بهتری که الازهر در رهبری جنبش ملی به سوی آزادی و استقلال بازی نموده است.
  3. بعد تمدن برای زنده کردن علوم طبیعی مختلف و ادبیات و هنرها با تنوعات باروری آن.
  4. بعد عملی در رهبری جنبش جامعه و ساختار رهبران فکری در زندگی مصری.
  5. بعد جامع برای دانش، رهبری، رنسانس و فرهنگ در کشورهای عربی وجهان اسلامی.

اشتراک کنندگان تلاش کردند تا در مناقشه های شان از روح تراث دانشمندان فکری و رنسانس و تقدم و اصلاح در الازهرشریف الهام بگیرند، از شیخ الاسلام شیخ حسن العطار و شاگردش شیخ رفاعه طهطاوی شروع، تا امام محمد عبده و شاگردانش از دانشمندان و امامان بزرگ الازهر مانند المراغی، و محمد عبد الله دراز، و مصطفی عبد الرازق، و شلتوت و غیر آنها از شیخها علمای اسلام تا اکنون.

همچنان در عین وقت از ابتکارات دانشمندان و فرهنگیان بزرگ مصری از کسانی که در تقدم علمی و انسانی اشتراک نموده بودند نیز الهام گرفتند، همچنان از کسانی که در تشکیل عقل و فکر مصری و عربی مدرن و در رنسانس جدید سهم گرفتند از مردان فلسفه و قانون، و ادبیات ، و هنرها، و غیر از اینها از دانشمندانی که در ساختار اندیشه و وجدان و فکر عمومی نقش بسزای بازی کردند، در این باره تلاش کردند و در باره وضع قاسم مشترکی که میان همه شان قابل رعایت بوده باشد ترکیز نمودند، چنان قاسم مشترکی که هدف تحقق غایه عالی است که همه

عقل مندان و خبرگان امت از آن راضی باشد، غایاتی که در زیر به آن اشاره می شود:

تعیین کردن اصول حاکم برای دانستن رابطه اسلام با دولت در این مرحله حساس جاری، در چارچوب  استراتیژیک توافقی كه شکل دولت معاصر مطلوب و نظام حکم فرمایی در آنرا را ترسیم نماید، و مردم را به سوی راه تقدم و پیشرفت تمدنی باعث شود، تا که روند انتقال دموکراتیک متحقق گردد، و عدالت اجتماعی تضمین شود، و داخل شدن مصر بر عصر تولیدات معرفت و علم و فراهم آوری رفاه و امنیت را با در نظرداشت ارزشهای معنوی انسانی و میراث فرهنگی تضمین کند، و همه آن برای حمایت اصول و اساسات اسلامی که در ذهن وآگاهی ملت و وجدان دانشمندان واندیشمندان تقرر نموده است، حمایت آن از قرار گرفتن در معرض حذف و تشویه و اعوجاج، یا از افرطگرایی و تفسیر نادرست، تا که از سوء استفاده گروهای منحرف مختلف که احیانا شعارهای دینی و نژادی ویا ایدیالوژی سر می دهند که با ثوابت و مشترکات ملت ما در تعارض قرار دارد، و از منهج میانه روی و معتدل بیرون شده اندۀ، و با گوهر اسلام در آزادی و عدالت و برابری اختلاف دارند، و از تحمل و گذشت همه ادیان آسمانی به دور هستند.

از این جاست که ما - اجتماع کنندگان - بر اصول زیر برای تعیین طبیعت مرجع اسلامی روشن اتفاق نمودیم ، که در اصل بیان گر شماری از قضایای کلی است که از متون شرعی که ثبوت و دلالت آن قطعی است گرفته شده است، به این توصیف که تعبیر درست از دین می باشد، ما آنرا در ضمن محورهای زیر با اجمال بیان میداریم:

نخست: پشتیبانی از تأسیس دولت ملی دستوری دموکراتیک مدرن: دولتی که بر دستور استوار باشد تا همه ملت از آن راضی گردد، و میان سلطه ها و نهادهای قانونی حاکم دولت فصل و جدایی قایل باشد. برای حاکمیت چارچوب تعیین می کند، حقوق و وجایب را برای هر فرد بر قدر برابر تضمین می کند، طوری که قوه قانون گذاری از نماینده گان مردم می باشد، موافق مفهوم درست اسلام، چون اسلام نه در قوانین خود و نه در تمدن تاریخی اش مانند دیگر فرهنگ ها دولتی را به نام دولت کهنوتی که بر مردم سیطره داشده باشد نمی شناسد، چنان دولت کهنوتی که همه بشر در برخی از دوره های تاریخ از آن رنج برده اند، بلکه اسلام اداره جامعه و انتخاب وسایل و نهاد های که مصالح آن را متحقق می سازد را به خود مردم گذاشته است، مشروط بر آن که مبادی کلی و اصول اساسی شریعت اسلام منبع اساسی قانون بوده باشد، و بر پیروان ادیان آسمانی دیگر حکم کردن مطابق شرائع خود آنها در موضوعات احوال شخصی و خانوادگی شان را تضمین کند.

دوم: نظام دموکراتیک بر انتخابات آزاد و مستقیم استوار است که آن صیغه معاصر برای تحقیق اساسات شورای در اسلام است، چنانچه کثرت گرایی و انتقال مسالمت آمیز قدرت و انتقال از تعیین بر اختصاص را تضمین می کند، و کارکرد را مراقبت می کند، و مسئولین نظام را در پیش نمایندگان مردم مسئول و محاسبه می کند، و در تصویب هر قانون و قرار منافع علیا و مصالح مردم را در اولویت قرار می دهد، و اداره امور دولت توسط قانون – تنها توسط قانون – صورت بگیرد، و فساد و مفسدین تعقیب و به پنجه عدالت سپرده شود، و شفافیت تمام متحقق گردد، و همین طور آزادی کسب معلومات و انتقال آن را تضمین می کند.

سوم: ملتزم بودن به سیستم آزادی های اساسی در اندیشه و دیدگاه، با تمام احترام به حقوق بشر و حقوق زن و کودک، و پا فشاری کردن بر اساس تعدد گرایی و احترام ادیان آسمانی، و شهروندی را مرجع مسئولیت همگانی دانستن.

چهارم: داشتتن احترام کامل به ادب اختلاف و اخلاق گفتگو، پرهیز کردن حتمی از تکفیر و تخوین و سوء استفاده از دین و استخدام آن برای نشر تفرقه و رقابت و دشمنی میان شهروندان، و جرم پنداشتن تشویق و ترغیب بر درگیری های فرقه ای و نژاد پرستی در حق وطن و شهروندان، و واجب است که بر گفتگوی منصف و احترام متقابل اعتماد شود، و در معامله میان گروه های مختلف از مردم بر همین دو برگشته شود، در حقوق و وجایب میان شهروندان هیچ نوع فرقی ایجاد نشود.

پنجم: حتما پابند بودن بر کنوانسیون ها و قطعنامه های بین المللی، و در روابط بشری تمسک کردن به دستآوردهای متمدنی که موافق عادات و سنت های متسامح فرهنگ اسلامی و عربی می باشد، و با تجارب تمدن طویل المدت مردم مصر در زمانه های مختلف همسان بوده باشد، و آن نمونه های عالی که مصریان برای زندگی مسالمت آمیز تقدیم نموده و خیر فلاح را برای همه بشریت پیگیری مینماید.

ششم: با تمام توان برای حفظ کرامت ملت مصر تلاش نمودن، و عزت ملی آن را نگهداشتن، و تأکید کردن برای احترام و حمایت کامل از عبادت گاهای پیروان هرسه دین آسمانی، و تضمین کردن آزادی در انجام همه شعایر دینی شان بدون هیچ موانعی، و همه مظاهر و اشکال عبادت را احترام گذاشتن ، بدون بی عقلی شمردن فرهنگ مردم یا تحریف و معیوب ساختن سنت های اصلی آنها، و همچنان مراقبت کامل بر حفاظت آزادی بیان و خلاقیت هنری و ادبی در چوکات سیستم ارزش های فرهنگی و تمدنی ثابت مان.

هفتم: آموزش و پرورش و تحقیقات علمی و داخل شدن در عصر دانش را ریل یا قطار پیشرفت فرهنگی در مصر دانستن، و اختصاص دادن همه تلاشها برای دوباره بدست آوردن آنچه که در این زمینه از ما فوت شده است، و بسیج ساختن تمام انرژی جامعه برای از بین بردن بی سوادی، و سرمایه گذاری ثروت بشری، و تحقیق پروژه های بزرگ آینده ساز کشور.

هشتم: تطبیق فقه اولویت ها در تحقیق توسعه و عدالت اجتماعی، و مبارزه با ظلم، و مقابله با فساد، و از بین بردن بیکاری، با به کار گیری انرژی جامعه و خلاقیت های آن در بخشهای اقتصادی و برنامه های اجتماعی و فرهنگی و رسانه ای، بر این تأکید که این ها در رأس اولویت های قرار داشته باشد که ملت ما برای نهضت و رنسانس فعلی شان بنا نموده اند، و توجه کردن به مراقبت های بهداشتی واقعی و جدی واجب و لازم دولت در برابر همه شهروندان است.

نهم: ساختار روابط میان مصر و برادران عرب و اطراف اسلامی و حلقه آفرقایی و جهانی بنا بر اساس محکم و استوار، و دفاع از حق مسلم مردم فلسطین، و اراده مستقل مصر را حفظ کردن، و برگردانیدن نقش رهبری تاریخی مصر بر اساس همکاری بر خیر مشترک، و رسیدن به منافع مردم در چارچوب همتایی و برابری و استقلال کامل، و پیگیری اشتراک در تلاشهای بشر دوستانه نجیب و خوب برای تقدم بشریت، و حفاظت محیط زیست، و رسیدن به صلح عادلانه میان ملت ها.

دهم: تأیید کردن پروژه ی استقلال نهاد الازهر، و برگشتن "هیئت دانشمندان ارشد" و اختصاص داشتن آن بر نامزد و انتخاب کردن شیخ الازهر، و کار بر روی تجدید برنامه ها و مناهج درسی وآموزشی در الازهر، تا که نقش فکری اصلی آن، و تأثیر جهانی آن در بخشهای مختلف دوباره برگردد.

یازدهم: الازهر شریف را جهت ویژه ی اعتبار کرده شود که در امور اسلام و علوم و تراث و اجتهادهای فقهی و فکری مدرن آن به او مراجعه شود، با در نظرداشتن عدم مصادره ی حق هیچ کسی در اظهار و تعبیر از رأیش زمانی که شروط ضروری علمی را متحقق سازد، و به شرطی که به آداب گفتگو ملتزم بوده باشد، و آنچه را که علما و دانشمندان ملت اتفاق نموده اند را احترام نماید.

و دانشمندان و روشنفکران اشتراک کننده در تهیه ی این بیان بر همه احزاب و اتجاهات سیاسی مصری تأکید می کنند که بر کارکردن برای پیشرفت و تقدم مصر از ناحیه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، در چارچوب اساسیات و مبادی تعیین شده ی که در این بیان آمده است ملتزم و پابند بوده باشند.

و خداوند بر آنچه خیر ملت است موفق گرداند.

نوشته شده در مشیخه الازهر:

17 رجب سال 1432هـ

19 جون سال 2011م

                                                       دانشمندان الازهر

                                       گروه از روشنفکران

شیخ الازهر

  1. بیانیه الازهر و روشنفکران برای پشتیبانی از اراده ملتهای عربی:

برخواسته از درک دانشمندان الازهر و گروه روشنفکرانی که همراه علمای الازهر اشتراک نموده اند از خواسته های این مرحله ی تاریخی حساسی که ملت عرب در مقاومت شرعی شان برای آزادی و عدالت و دیمکراسی ، و از سرگیری مسیر تمدن وفرهنگی خویش سپری می نمایند، و استنباط شده از فکره ی آزادی در شریعت اسلام و قانونهای فقهی برای مشروعیت حکومت، و نقش آن در اصلاح سازی و برآورده کردن آرمانها و منفعت های علیای ملت، و با همخوانی همراه موقف الازهر شریف و رهبران فکری در مصر و کشورهای عربی برای پشتیبانی از جنبش های آزادی خواه از استعمار متجاوز و ظالم و ستمکار، و برخواسته از یقین همگی بر ضرورت بیداری ملت برای تمسک به اسباب پیش رفت و تقدم، و گذشت از موانع تاریخی، و توضیح حقوق شهروند برای عدالت اجتماعی، بر اساس اصول و اساسات مستحکم شریعت اسلام که حفظ عقل و دین و نفس و نسل و مال را از جمله ضروریات می پندارد، و برای بستن راه بر روی حکومت ستمگری که منطقه و کشورهای عربی و اسلامی را از داخل شدن به عصر روشنایی فرهنگی و پیشرفت علمی و سهم گیری برای بدست آوردن آسایش اقتصادی و رنسانس عمومی باز می دارد، برخواسته از همه ای این اعتبار ها: مجموعه ی که با نمایندگی از طیف ها و گروهای گوناگون فکری در جامعه مصر سند و پیمان الازهر را صادر کردند چندین گفتگوی سازنده را در باره دستاورد های انقلاب های عربی در ایجاد اتفاق و تفاعل مستحکم و پذیرش گرم میان گروه ها و تیار های مختلف اداره نمودند که در نتیجه در مورد چندین مبادی که از اندیشه ی اسلامی و خواستهای ملت عرب برای آینده گرفته شده است اتفاق نمودند، در پایان با رعایت الازهر شریف اعلان نمودند که باید بر پیمان های زیر احترام گذاشته شود:

نخست: از ناحیه دینی و قانونی مشروعیت قوه ی حاکمیت کننده بر رضایت ملت ها استوار و وابسته است، و همچنان استوار است بر انتخاب آزاد آنها از طریق رای دهی علنی پاک شفاف و دیمکراتیک که بدیل مناسب و عصری ومنظم برای نظام بیعت در اسلام پنداشته می شود، وطبق پیشرفت نظام حکومت داری و اجراءات آن در دولت های مدرن عصری، و طبق استقرار عرف قانون اساسی بر تقسیم حاکمیت به قوه های مقننه و مجریه و قضائیه، و فصل جدی میان این قوه ها، و تنظیم وسایل رقابتی و مسئولیت و محاسبه حکومت، باید منبع و مصدر همه سلطه ها و قوه ها، دهنده و گیرنده آن در صورت لزوم ملت و مردم بوده باشد. و یقینا بسیاری از دولت مردان سلطه و سیطره مطلق و بی پرسان خویش را با درک ناقص از این آیه مبارکه تقویت بخشیدند، خداوند می فرماید: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْکُمْ}، ترجمه: " ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید، و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید" ﴿سوره النساء: آیه 59﴾. در حالی که از سبب رانش واضح آن که در آیه ماقبل این آیه آمده است متجاهل هستند، خداوند جل جلاله می فرماید: {إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إِذَا حَکَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ}، ترجمه: "خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید!" ﴿سوره النساء: آیه 58﴾.در نتيجه شروط امانت داری و عدالت را در حکم مراعات نکردن سبب شرعی است که برای مردم و ملت ها جواز می دهد که از حکام خویش بخواهند تا عدالت را برپا نموده ظلم، ستم، و استبداد را ریشه کن سازد، و کسانی از فقهای ما که صبر و شکیبایی را در برابر حاکم ظالم و ستمگر به خاطر حفظ سلامت امت اسلامی از اختلاف و هرج مرج واجب می داند- در عین وقت عزل و برطرف کردن این چنین حاکم را در صورت تحقق قدرت بر آن، و منتفی شدن احتمال ضرر و زیان بر امت اسلامی و مجتمعات آنها، نیز جایز می داند.

دوم: هنگامی که آواز اعتراض کنندگان و اپوزیسیون ملی مردمی به طور مسالمت آمیز بالا می شود، که حق اساسی ملتها برای توجیه راهنمایی درست حکام شان است، سپس اگر حاکم به خواسته های مردم و ملت خود پاسخ مثبت ندهد، و برای آوردن اصلاحات مطلوب تلاش نکند، بلکه خواسته های ملی مشروع مردم که آزادی و عدالت و انصاف است نادیده بگیرد، در این صورت آن اعتراض کنندگان ملی هیچ وقت از جمله ی باغی ها شمار نمی شوند، بلکه باغی ها کسانی است که فقها اوصاف آنها را مشخص نموده اند و آنها کسانی اند که برای بدست آوردن چوکی و قدرت و دوری از ملت، بر روی مخالفین خود سلاح می کشند، و در روی زمین با زور فساد می کنند، ولی جنبش های اعتراضی ملی و مردمی مسالمت آمیز، از اساسی ترین حقوق بشر در اسلام می باشد همچنانی که کنوانسیون های بین المللی نیز بر آن تأکید دارند، بلکه چنین جنبش ها از جمله واجبات و مسئولیت های شهروندان به خاطر آوردن اصلاحات در مجتمع و رقابت از حکام شان می باشد، و پاسخ گفتن بر آن بدون فریب و نیرنگ و دشمنی با مردم از جمله واجبات حکام و فرماندهان و قدرت داران است.

سوم: با زور سلاح و خشونت مقابله کردن در برابر هر نوع تظاهرات و اعتراض های مسالمت آمیز، و ریزانیدن خون شهروندان معترض، پیمان حکم میان ملت و حکام را می شکند، حکومت مشروعیت خود را از دست می دهد، و حق ادامه دادن آن بر سلطه ضایع می گردد، پس اگر حکام به خاطر بقای غیر مشروع خود در قدرت – بدون رضا و اراده ملت – در سرکشی خویش ادامه داد، و الاغ ستم و بغاوت و دشمنی با شهروندان را سوار شد، و خون شهروندان بیگناه را ریزانید، در این صورت متهم به جرایم بشری شده صفحات تاریخ خود را آلوده می سازد، و ملت های مظلوم حق دارند برای عزل و طرد و محاسبه ی چنین حکام سلطه جو و قدرت طلب کار نمایند، بلکه می توانند خواستار تغییر همه نظام حکومت داری شوند، به هر اندازه عذر حریص بودن بر استقرار یا مبارزه کردن با فتنه انگیزی و توطئه ها زیاد بوده باشد، پس زیر پا کردن احترام خون بیگناه مرز میان مشروعیت نظام و واقع شدن آن در گناه و تجاوز است. و بر ارتش ها و سپاهان منظم – در کشورهای ما – در چنین حالت واجب که بر واجبات و وظایف قانونی خود پای بنده بوده میهن را از خارج حمایت کند، و به ذریعه سرکوب گری و ترور شهروندان و ریزانیدن خون آنها در داخل تبدیل نشوند، پس یقینا خداوند جل جلاله می فرماید: {مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً}، ترجمه: "هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است". ﴿سوره المائدة: آیه 32﴾.

چهارم: بر نیروهای انقلابی و تجدید خواه و اصلاح طلب لازم است که قطعا از هر آنچه که باعث ریزانیدن خون می شود، و از کمک خواستن از قدرت های خارجی از هر منبعی که باشد كاملا دوری نمایند، و به هر وسیله و علتی که بوده باشد نگذارند خارجی ها در امور کشور و میهن شان دخالت نمایند وگرنه از جمله بغاوتگرانی شمرده می شوند که بر ملت و مشروعیت کشور خود تجاوز و تاخت و تاز نموده اند. و در این حالت بر حکومت واجب است که آنها را به یکپارگی ملی که نخستین فرض و واجبترین واجبات است برگرداند. و بر قدرتهای انقلابی و تجدید خواه لازم است که برای بدست آوردن خوابهای عدالت و آزادی متحد و یکپارچه شوند، و از گرایش های گروهی یا نژادی یا مذهبی یا دینی کلا دوری نمایند، تا باشد بافت ملی و وطنی خویش را حفظ نمایند، و حقوق شهروندی را احترام کنند، و همه انرژی خویش را برای برگردانیدن دیموکراسی که به منفعت همگی تمام شود به کار گیرند، و هدف آنها ساختار آینده بر اساس برابری و عدالت بوده باشد، و تا این که انقلاب مردمی به غنیمت های گروهی یا مذهبی مبدل نگردد، و یا باعث دامن زدن بر حساسیت های دینی نشود، بلکه بر انقلابیون و تجدید خواهان و اصلاح طلبان واجب است تا نهاد های کشورهای خویش را حفظ کنند، و ثروات و دارایی های آنرا به هدر ندهند، و یا طبق منفعت کسانی که همیشه در کمین کشور شان است سهل انگاری نکنند، و از واقع شدن در دام اختلافات و رقابتها، و از کمک خواستن از قوت ها و اطراف خارجی که در طمع میهن شان و ربودن خیرات و سرمایه شان است جدا خود داری و پرهیز نمایند.

پنجم: بر اساس همین مبادی اسلامی و قانونی، که از گوهر درک تمدنی تعبیر می کند؛ پس دانشمندان الازهر شریف و رهبران اندیشه و فرهنگ کمک و پشتیبانی مکمل خویش را از خواسته های ملتهای عربی برای تجدید و آوردن اصلاحات، و ایجاد مجتمع آزاد و با عدالتی اعلان می کنند كه  در تونس و مصر و لیبی موفق شدند، و تا هنوز در سوریه و یمن با گرمی جریان دارد، و همچنان وسیله های سرکوب گرانه ی وحشتناک که میخواهد سرعت آنرا خاموش سازد را محکوم می کنند، از مجتمعات عربی و اسلامی می خواهند تا ابتکارهای جدی و فعالی را روی دست بگیرند که کامیابی و موفقیت شان با کمترین خساره تضمین گردد، و بر حق مطلق ملتها در انتخاب حکام شان تأکید می کنند، و همچنان واجب آنها میدانند تا حکام خویش را در راه خیر و فلاح شان یاری و توجیه نمایند تا طغیان و بغاوت و فساد و سوی استفاده از طرف این حکام صورت نگیرد، پس مشروع بودن هر سلطه و حکم در گرو اراده و خواست ملت است، و در شریعت اسلام حق اعتراض مسالمت آمیز بدون حمل سلاح به خاطر دفع ضرر تضمین شده است، افزون برآنکه آن از اساسی ترین حقوق بشر در همه کنوانسیونهای بین المللی نیز می باشد.

ششم: دانشمندان الازهر و روشنفکران اشتراک کننده از نظامهای عربی و اسلامی می خواهند تا به اختیار خویش بر آوردن اصلاحات سیاسی و اجتماعی و قانونی حریص بوده، و همیشه آغازگر گامهای مستحکم به سوی تغییرات دیمکراتیک باشند، چون  خواه مخواه بیداری ملتهای شکار شده آمدنی است، و اکنون هیچ حاکمی نمی تواند آفتاب آزادی را از ملت خویش مخفی سازد، و  ننگ و عار و شرم است که همیشه تنها منطقه عربی و برخی از کشورهای اسلام بر خلاف دیگر کشورهای جهان در گرداب تخلف و ظلم و طغیان و بغاوت غرق بوده باشند، و این حالت به ظلم و بهتان به اسلام و فرهنگ پاک بی آلایش آن از چنین بهتان نسبت داده شود، همچنان بر این کشورها لازم است تا فورا به تمسک بر اسباب تقدم علمی و تکنالوجی و تولیدات فرهنگی آغاز نمایند، و انرژی بشری و دارایی طبیعی خویش را در خدمت شهروندان خود و برای تحقیق خوشبختی همه بشریت سرمایه گذاری کنند.

بناء، هیچ کسی از پیروان ظلم و سرکشی گمان نبرد که از مصیر ظالمین نجات میابد، و یا می توانند ملت ها را گمراه بسازند، چون عصر ارتباطات آزاد و انتشار فرهنگی، و سیطره مبادی دین و تمدن روشن، و نمونه های فداکاری و پایمردی موجود در جهان عرب، همه ای اینها بیداری مردم را مانند آتش روشن، و بیرق آزادی را بلند نموده است، و امید و آرزوی ملتهای مظلوم باعث گردیده است که آنها را بر پایمردی جان فشاند تا سرحد کامیابی میرساند. و باید کسانی که از دین چیزی نمی دانند، و کسانی که آموزه های اسلام را بدنام ساخته اند، و همچنان تأیید کنان و پیروان بغاوت گران و ظالمان و ستمگران از چنین بی هودگی که فایده ی در پی ندارد جلوگیری نمایند.

خداوند جل جلاله میفرماید: {وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}، ترجمه: "و خداوند بر کارش چیره است، ولیکن بیشتر مردم نمی دانند"، (سوره یوسف: آیه 21).

ای الله! ما از تو رحمت و مهربانی میخواهیم که به آن قلبهای ما را هدایت کنی، و اختلاف ما را به آن اتحاد بسازی، و به واسطه آن فتنه ها را از ما دور بسازی ای پروردگار جهانیان.

نوشته شده در مشیخه الازهر:

3 ذی الحجة سال 1432هـ

30 اکتوبر سال 2011م.

                                احمد الطیب

                                  شیخ الازهر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به نام خداوند بخشاینده و بخشایش گر

الازهر شریف

دفتر شیخ الازهر

  1. بیانه ی الازهر و روشنفکران

    درباره نظام آزادی های اساسی

مصری ها و ملت عربی و اسلامی پس از انقلاب های مردمی آزادی خواه که قید ها را شکست، و روح بیداری و تقدم عمومی را نزد گروهای مختلف پاک ساخت، از دانشمندان و روشنفکران ملت می خواهند تا حدود و روابط میان مبادی کلی شریعت غراى اسلام و نظام های آزادی اساسی که همه کنوانسیون های بین المللی در باره آن اجماع دارند، و از تجارب فرهنگی و تاریخی مردم مصر آشکار گردیده است را مشخص نموده اساسهای آنرا قاعده گزاری کنند، و ثوابت آنرا تأکید نمایند، و شرط های را تعیین نماید که جنبش پیشرفت را حمایت می کند و فضای آینده را باز می سازد. و آنها عبارت اند از: آزادی اعتقاد و آزادی اندیشه و بیان، و آزادی تحقیقات علمی، و آزادی اختراع ادبی و هنری، بنا بر اساس مراعات کردن اساسات مقاصد شریعت غرای محمدی، و فهم درست از حقیقت قانون اساسی معاصر، و مقتضای پیشرفت فرهنگ انسانی، طوری که انرژی روحی ملت را مواد سوخت برای تقدم و رنسانس، و باعث پیشرفت، و راه ترقی و تعالی مادی و معنوی بگرداند، که خطاب فرهنگی درست با خطاب دینی روشنگر در تلاش برای رسیدن در اهداف موافق و یکسان بوده ، با هم یک جا برای ساختار آینده مفید به خاطر یکپارچه ساختن اهداف و مقاصدی که همه بر آن اتفاق دارند ایتلاف نمایند.

و از اینجاست که گروه از علمای الازهر شریف همراه روشنفکران مصری که سند نخست الازهر را زیر رعایت الازهر شریف صادر نموده بودند، در پی آن بیانیه پشتیبانی از جنبش های مردمی ملت برادر عرب به سوی آزادی و دیموکراسی را صادر کردند، یقینا در فعالیت های خویش ادامه دادند و تحقیق نمودند تا قاسم مشتر میان شان در باره نظامهای آزادی و حقوق بشری را دریابند، و در پایان مجموعی از مبادی و قواعد تنظیم کننده این آزادی ها را وضع نمودند، که برخواسته است از خواهشات لحظه های تاریخی فعلی، و حفظ گوهر وحدت و یک پارچگی در جامعه، و با در نظرداشت منافع عمومی در مرحله دیموکراتیک انتقالی، تا این که ملت بتواند با سلامتی و عدالت و توفیق خداوندی از این مرحله به سوی ساختار نهادهای دستوری و اساسی انتقال نمایند.

و برای برخی از دعوت گران مغرض اجازه داده نمی شود تا دلیل امر به معروف و نهی از منکر را وسیله دخالت در آزادی های عمومی و خصوصی دیگران قرار دهد، چون این کار موضوعی است که همراه پیشرفت و تقدم فرهنگی و اجتماعی برای مصر مدرن سازگار نیست، زیرا اکنون وقتی است که کشور بیشتر به اتفاق و یکپارچگی در سخن و درک درست از میانه روی دین نیاز دارد که آن پیام دینی و مسئولیت الازهر در قبال مجتمع و وطن می باشد.

نخست: آزادی اعتقاد:

آزادی اعتقاد، و آنچه از حقوق شهروندی کامل برای همگی به آن تعلق می گیرد که بر اساس برابری مطلق در حقوق و واجبات استوار است، سنگ زاويه ساختار جامعه مدرن محسوب می شود، و این چنین آزادی به متون قطعی دینی و قواعد صریح دستور و قانون تضمین شده است، چنانچه خداوند متعال می فرماید: {لاَ إِکْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}، ترجمه: "در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است".، ﴿سوره البقرة: آیه 256﴾. وهمچنان در جای دیگری می فرماید: { فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُر}، ترجمه: "پس هر کس می خواهد ایمان بیاورد و هر کس می خواهد کافر گردد"، (سوره الکهف: آیه 29). از این دانسته می شود که هر نوع اعمال اکراه در قبولانیدن دین، یا شکار به نام او، یا امتیاز طلبی به سبب آن جرم پنداشته می شود، پس هر فرد در مجتمع می تواند به هر اندیشه و ایده ای که بخواهد با ور و اعتقاد داشته باشد، بدون آنکه در حق مجتمع بر باور و اعتقاد داشتن به ادیان آسمانی تجاوز کند، پس ادیان سه گانه ی آسمانی مقدس اند، و هر فرد حق دارد به آزادی شعائر آنرا برپا نماید بشرطی که بر مشاعر و احساس برخی دیگر شان تجاوز نکنند یا به احترام و قداست ادیان سه گانه به گفتار و کردار لطمه وارد نکند، و همچنان به نظام عام مجتمع اخلال وارد نکنند.

و چونکه کشورهای عربی مکان فرود آمدن وحی آسمانی و آغوش گرم برای ادیان خداوندی است- بناء به صورت شدید بر مقدس بودن این ادیان پای بند و ملتزم هستند، و شعائر آنرا احترام دارند و حقوق پیروان آنها را در آزادی و کرامت و برادری نگه می دارند.

و بر حق آزادی اعتقاد نتایج زیر مترتب می گردد: مشروعیت و جواز تسلیم شدن به کثرت گرایی، و مراعات کردن حق اختلاف، و واجب بودن رعایت کردن شهروندان احساسهای دیگران را، و برابری میان شهروندان بنا بر اساس محکم شهروندی و اشتراک، و ایجاد فرصت در همه حقوق و واجبات.

و همچنان بر احترام گذاشتن حق آزادی اعتقاد نتائج زیر نیز مترتب می شود: رد کردن گرایشهای سیاست طرد و تکفیر، و نپذیرفتن توجیهاتی که عقاید و باور های دیگران را متهم می کند و رد کردن تلاشها برای تفتیش وجدان پیروان این عقاید، همه اینها بنا بر اساس نظامهای دستوری و اساسی، بلکه پیش از نظام دستوری بنا بر اساس آنچه میان علمای مسلمان از احکام صریح و قطعی موجوده است که شریعت غرای اسلام در حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم: (آیا قلب آنرا شق و سوراخ نموده بودی) فرمان داده است صورت می گیرد، و این موضوع را امام مالک امام اهل مدینه ی منوره و امامان دیگر ثابت نموده اند، چنانچه می فرماید: "هرگاه از کسی سخنی سرزند که از صد وجه احتمال کفر و از یک وجه احتمال ایمان برده شود بر ایمان حمل کرده می شود، و بر کفر حمل کردن آن درست نیست" و یقینا امامان مجتهد و فقیه در اسلام جایگاه عقل را بلند برده اند، و برای ما قاعده طلایی خویش را به جا گذاشته اند که می گوید: "هرگاه عقل همراه نقل در تعارض واقع شود عقل مقدم و نقل تأویل کرده می شود" بنا بر ترجیح دادن و غالب گردانیدن منفعت و مصلحت قابل اعتبار طبق مقاصد شریعت اسلام.

دوم: آزادی رأی و آزادی بیان:

اصل همه آزادی ها آزادی بیان است، و این آزادی در آزادانه بیان کردن رأی از طریق وسائل گوناگون بیان مانند نوشتن، خطابت و وعظ، تولیدات هنری، و ارتباط رقمی می باشد، و این آزادی بیان گر همه آزادی های اجتماعی است که از افراد گذشته شامل حال غیر آنها مانند ساختار احزاب و جامعه مدنی نیز می شود، همچنان شامل آزادی نشریات و رسانه های شنیده شده و دیده شده و دیجیتالی می شود، و شامل آزادی کسب معلومات لازمی برای تعبیر از رای می گردد، و باید این آزادی در متون مواد قانون اساسی تضمین شده باشد تا ما فوق دیگر قانون های عادی قابل تغییر بوده باشد. و یقینا دادگاه عالی قانون اساسی مصر مفهوم آزادی بیان را وسعت داده است تا شامل نقد و اعتراض سازنده ای گردد ولو که با عبارت های تند وتیز بوده باشد، بیان داشت که: "درست نیست که آزادی بیان در موضوعات عمومی مقید در حدود و عدم تجاوز از این حدود بوده باشد، بلکه ازاین قید ها باید چشم پوشی صورت گیرد"، لیکن ضروری است تا در اینجا بر واجب بودن احترام عقاید و باورهای ادیان الهی سه گانه و شعائر آنها تأکید نماییم چون این موضوع بر بافت و یکپارچگی وطنی و امنیت ملی خطیر است. پس هیچ کس حق ندارد با استفاده از آزادی بیان فتنه های گروهی ایجاد کند و یا فریادهای مذهبی بالا ببرد، و اگرچه حق اجتهاد به رای علمی که قرین دلیل؛ و در میان مجتمعات متخصصین بوده، و از دامن زدن به فتنه دور باشد همیشه تضمین شده است همچنانکه در گذشته در بیان آزادی تحقیقات علمی گفته شد.

و اشتراک کنندگان اعلان کردند که آزادی رای و بیان نمایان گر واقعی دیموکراسی است، و میخواهند که باید نسل های جدیدی ایجاد گردیده بر فرهنگ آزادی، حق اختلاف، و احترام گذاشتن بر دیگران تربیه داده شوند، و بر کسانی که در بخش خطاب دینی و فرهنگی و سیاسی در رسانه ها کار می کنند تأکید می کنند که این بخش مهم را در فعالیتهای خویش مراعات نمایند، و در ساختار رأی عمومی باید از حکمت کار بگیرند و نشانه های تحمل و وسعت فضا را داشته همیشه به گفتگو و برچیدن خشونت روی بیاورند، و سزاوار است برای کسب آن عادات و تقالید فرهنگی اندیشه ی اسلام با بردبار را مد نظر بگیرند که بزرگان امامان اجتهاد آن می گوید: "رأی و دیدگاه من حق است احتمال خطا را دارد، و دیدگاه غیر من خطا است احتمال برحق بودن را دارد"، و از این جاست که راه برای حفظ دیدگاه جز مقارنه دلیل با دلیل موافق و با مراعات ادب گفتگو، و در نظرگرفتن عرف و عادات تمدنی فرهنگی در جامعه های مترقی وجود ندارد.

سوم: آزادی تحقیقات و پژوهش های علمی:

پژوهشهای علمی جدی در باره علوم بشری و طبیعت و ریاضیات و غیر آنها، قطار پیشرفت و تقدم بشری محسوب می شود، و همچنان وسیله موشکافی سنتهای هستی و شناختن قوانین آن برای تابع و مسخر گردانیدن آن در خدمت بشریت پنداشته می شود، و این چنین تحقیقات بدون به کار گیری انرژی ملت برای آن و جمع آوری امکانیات امت به خاطر تحقق آن امکان ندارد متحقق گردد، و فایده ی نظری و عملی آن حاصل آید. و به راستی متون و آیات قرآن کریم با فراوانی برای نظر و اندیشه کردن و استنباط و قیاس و تأمل و تفکر در ظاهر هستی و بشریت به خاطر کشف کردن سنت ها و قوانین آن تشویق و ترغیب نموده است، و راه را برای بزرگترین رنسانس و بیداری علمی در تاریخ شرق آماده ساخته، در واقع عملی پیاده نموده بشریت را در شرق و غرب خوش بخت گردانیده است، رهبری آنرا دانشمندان اسلام به عهده گرفته شعله آنرا برای روشن ساختن نهضت غربی انتقال داده اند همچنان که شناخته شده و ثابت است. و وقتی تفکر و اندیشیدن به طور عموم فرض اسلامی در معارف و علوم و فنون گوناگون است همچنان که مجتهدان می گوید، پس به یقین تحقیقات علمی نظری و تجربوی وسیله این تفکر است، و مهم ترین شرط آن این است که نهادهای پژوهشی و دانشمندان متخصص در اجرای تجربه ها و تقدیر فرضیه ها و احتمالات شان آزادی کامل اکادیمیک داشته باشند، و آنرا طبق معیارهای علمی دقیق امتحان نمایند، و این نهادها حق دارند برای رسیدن به نتایج جدیدی که بر دانش بشر افزوده می شود خیال وفکر خلاق و خبره و تجربه کافی داشته باشند، و در این باره جز اخلاق علمی و مناهج ثابت آن دیگر توجیه گری نداشته باشند، یقینا دانشمندان بزرگ اسلام مانند الرازی، ابن الهیثم، ابن النفیس و دیگران چندین قرن قطبها و رهبران معرفت علمی در شرق و غرب بودند، و وقت آن فرا رسیده است که باید ملت و امت عربی و اسلامی دوباره به مسابقه نیرو وقدرت برگردند و داخل عصر معرفت و علم شوند، پس به یقین که علم منبع نیروی نظامی و اقتصادی و سبب پیشرفت و آبادانی و آسایشی گردیده است، و تحقیقات علمی آزاد مرجع رنسانس آموزش، و سیطره اندیشه علمی، و تقدم مراکز تولید گردیده است چون برای آن بودجه بزرگ اختصاص داده می شود، و گروه کارکنان بزرگی به خاطر آن تشکیل داده می شود، و طرح های بزرگی برای آن پیشنهاد می گردد، و همه آنها از سطوح بالا خواستار ضمانت تحقیقات علمی و انسانی می باشد. و نزدیک بود غرب همه تقدم و پیشرفت علمی را به دستش گرفته حرکت علم را در قید احتکار خود در آورد اگر پیشرفت ژاپن و چین و هند و جنوب شرق آسیا نمی بود که نمونه های روشن از قدرت شرق را برای شکستن این احتکار تقدیم نمودند، و از بزرگترین دروازه داخل عصر علم و معرفت گردیدند، و وقتش فرا رسیده است که مصری ها و عربها و مسلمانان در میدان رقابت علمی و فرهنگی داخل شوند، و انرژی های روحی و مادی و انسانی و دیگر شروط پیشرفت در جهانی که ضعیفان و پسماندگان احترام نمی شوند بر آنها موجود است تا ایشان را سزاوار این کار بگرداند.

چهارم: آزادی اختراع ادبی و هنری:

اختراع به بخشهای اختراع علمی که وابسته بر تحقیقات علمی است همچنانی که پیشتر بیان شد، و اختراع ادبی و هنری تقسیم می شود، مانند اجناس گوناگون ادب: شعر آوازخوانی، درامه، ترتیب قصه های تاریخی، سینما، نمایش سیرت ذاتی، هنرهای نمایشی تشکیلی، و هنرهای سینمایی و تلویزیونی، و موسیقی، و انواع دیگری که در ضمن این بخشها آفریده شده است.

و به طور مجموع هدف از ادب و هنرها: بیشتر ساختن درک واقعیت ها، و فعال سازی خیال و اندیشه، و بلند بردن حس زیبایی و آگاه سازی حواس بشری، و وسعت بخشیدن درک آن، دقیق سازی خبره و تجربه انسان از زندگی و جامعه می باشد، همچنان برخی اوقات مجتمع را نقد نموده آنچه راقی تر و بهتر است را پیش کش می کند، و همه ای اینها وظیفه های عالی و خوبی اند و در واقع باعث غنا مندی زبان و فرهنگ شده فکر و خیال را فعال و زیاد می سازد، بشرطی که با در نظر داشت ارزش های عالی دینی و فضیلت های اخلاقی بوده باشد.

و در واقع امتیاز زبان عربی در غنا مندی ادبی و بلاغت معروف آن است، حتا این که قرآن کریم در عالی ترین درجه بلاغت و اعجاز نازل گردید، پس بر زیبایی زبان عربی افزود و نبوغ آن را ظاهر ساخت، و هنرهای شعر و نثر و حکمت از آن تغذیه شدند، و موهبه های شاعران و نویسندگان آزاد گردید – از هر جنسیتی که بودن وقتی به دین اسلام مشرف شدند و به زبان عربی سخن گفتن – در همه ی فنون بر گذشت زمان به آزادی و بدون حرج و موانع اختراع کردند، بلکه بسیاری از دانشمندان شیوخ و امامانی واقف بر فرهنگ عربی و اسلامی روایت کنان شعر و قصه ها به هر شکل آن بودند، و قاعده اساسی که حدود آزادی اختراع را تنظیم می کند توانایی مجتمع از یک طرف، و قدرت آن بر درک کامل عناصر و ارکان میراث فرهنگی و تجدید در اختراع ادبی و هنری از سوی دیگر می باشد، و باید بر این آزادی تا وقتی که به احساس دینی یا ارزشهای مستقر اخلاقی تجاوز نکند تعرض صورت نگیرد، و همیشه اختراع ادبی و هنری از مهم ترین اسباب نمایان گر تقدم نظام های آزادی های اساسی بوده و فعالترین آنها در تحریک درک مجتمع و غنامندی وجدان آن می باشد، و به هراندازه که آزادی به صورت درست جا گیرد به همان اندازه بر تمدن آن مجتمع دلالت می کند، پس بناء آداب و هنرها آیینه وجدان مجتمعات و بیانگر واقعی از ثابت ها و متغیرات آن می باشد، و سیمای تازه از خواهشات و بلندپروازی های آنها برای آینده بهتر به نمایش می گذارد، و خداوند به آنچه خیر و فلاح مان است ما را موفق گرداند.

 

نوشته شده در مشیخه الازهر:

           14 صفر سال 1433هـ

برابر با: 8 جنوری سال 2012م

                                                       شیخ الازهر

                                                 أحمد الطیب

 

 

4- بیانیه ی ازهر شریف پیرامون كامل کردن مقاصد انقلاب مصری و بازپسگیری روح آن.

 به ابتکار ملی ازهر شریف و با مشارکت شورای وزیران، کلیسای ملی مصر و رهبران محبوب، در این روز تاریخی، نخستین جشنواره انقلاب مصری، انقلاب که با ویژگی های بی سابقه و جنبه مسالمت آمیز روشن، اهتمام در اجماع ملی مصر با مشارکت اعم از زنان و مردان، و جذب مدرن ترین اسلحه عصر در انقلاب ارتباطات جهانی خود جهان را بهت زده کرد، تا اینکه نخستین مقاصد انقلابی خویش را انجام بدهد، که آن عبارت از آزاد كردن مصر از دوره ای فساد، ناتوانی، بی عدالتی و ستم می باشد – و در این روز همه مصر در جای تولد انقلاب بر می گردد، که شاهد فداکاری های جوانان مخلص میهن دوست، که جان خود را فدای مصر نموده اند می باشد، مصر امروز به میدان تحریر که حرف های عربی آن با تمام زبان های جهان وارد شده است، بر می گردد، که با روح دموکراسی خویش بر عده ی از ملت های شرق و غرب تاثیر گذاشته است.

امروز مصر میدان، پارلمان، ارتش، ملت، حکومت، ازهر، وطن، عربی، اسلام، مسیحی، تاریخ، میراث، حال و آینده، و مصر دینداری اصلی، و مصر آزادی مدنی کامل می باشد، که همه جهان بر چهره ی نجیب انقلابی او نگاه می کند، این تعهدات ملی را اعلام می نماید:

  1. حفاظت از این میدان که در طی روزهای هجدهم مسير تاريخ مصر را تغیر داد، و فرزندان این ملت را بر کلمه حق گرد هم آورد.
  2. پیمانی ملی – بنام همه ارزش های گذشته- بر تکمیل کردن مقاصد انقلاب بیست وپنجم ماه ژانویه.
  3. اجماع ملی برحفاظت از عناصر این کشور بدون  غلبه، تسلط، محرومیت و یا جانب دارى.
  4. تاکید بر حق دستورى (قانون اساسى )شهروند در محاکمه در دادگاه عادی، و جلوگیری از دادرسی شهروندان در دادگاه نظامی، و آزادی همه زندانیان سیاسی.
  5. دادرسی عاجل سران فساد و ستمگران، به چیزی که به احترام حق، نیازمندی های عدالت و به  وظیفه  نزاهت اخلال وارد نکند.
  6. برآوردن حقوق کامل خانوده های شهداء و مجروحین در تداوی و تاوان و کار و مراقبت كامل آنها.
  7. ادامه ساخت دمکراتیک نهاد های دولتی و انتقال تسلیم قدرت در زمان معین بدون تاخیر.

 

  1.  التزام به نتایج انتخابات آزاد كه به میان می آید، وهمکاری میان همه جوانان انقلاب و نمایندگان رای دهندگان در ساخت  آینده مصر زیر چتر دموکراسی و بر مبنای قانونیت پارلمان و اجماع ملی.
  2. ریشه کن نمودن سیاست های سرکوب گرانه، فساد جامع، با جدیت کار کردن بر ساخت اقتصاد قوی مصر، که همه امکانات مصر را سرمایه گذاری کند، و عدالت اجتماعی را به همه فرزندان میهن فراهم آورد.
  3. برگردانیدن نقش رهبری ملی مصر در طليعه دارى  منطقه، و سهمگیری در سیاست گذاری های بین المللی به تصمیم آزاد بدون دست نشاندگی و گرایش.
  4. برگردانیدن اردوی ملی – اندوخته های کشور و  حامى جنبش های انقلابی خود - در نقش حفاظت حدود مصر و امنیت ملی آن.
  5. رهای نیروی مردم، به خصوص جوانان انقلابی قاطع برای ساخت جامعه و دولت، ومبارزه با عقبگرایی، فقر، بیماری و جهالت، و رشد سیاسی، اقتصادی و اخلاقی مصر تا این که نمونه برای کشوران عربی و مسلمانان بوده باشد.

خداوند بهترین شاهدان و او بر ما کافیست و وكيل نيكوست.

به تاریخ 17 صفر سال 1433 هـ. برابر به 11 ژانویه سال 2012 میلادی، در مشیخه ازهر شریف تحریر یافت.

احمد الطیب 

شیخ الازهر.

 

 

 

5- بیانیه ی قدس شریف

در وقتی که منوال فعالیت های یهودی سازی شهر بیت المقدس شریف از سوی صهیونزم به سرعت جریان دارد، و در حرم قدس شریف – و در قلب آن مسجد الاقصی مبارک – مقدسات اسلامی از طرف این صهیونیزم جهانی مورد تجاوز و تاخت و تاز قرار می گیرد، و پروژه های صهیونیزم در باره تهدید آثار حرم شریف باهم مسابقه دارند، و آخرین آنها پروژه ی قطار قدس می باشد- الازهر شریف قبله علم و معرفت جهان اسلام، و مرزبان امت اسلام و دفاع کننده از قضایا و موضوعات حق طلبانه آن – به مستوای ملی و اسلامی – اعلان نمود که:

نخست:

عربی بودن قدس شریف در ژرفنای تاریخ با بیشتر از شصت قرن جا دارد و نوشته شده است.. چون آنرا عربهای یبوسی چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح علیه السلام بنا نموده بودند.. یعنی که بیست ویک قرن پیش از زمان پدر پیامبران حضرت ابراهیم علیه السلام.. و بیست و هفت قرن پیش از پدید آمدن دین یهودیت که شریعت حضرت موسی علیه السلام می باشد.

دوم:

یقینا شریعت و تورات موسی علیه السلام در مصر پدید آمد، که اهل آن به زبان هیروگلیفی سخن می گفتند، پیش از درآمدن غازیان بنی اسرائیل در سرزمین کنعان، و صد سال پیش از رونق گرفتن زبان عبری بود. و از این جاست که دین یهودیت و زبان عبری هیچ نوع علاقه و رابطه با قدس و فلسطین ندارند.

سوم:

به راستی که وجود  عبرانی در شهر قدس بیشتر از 415 سال پس از آن نمی باشد، که در قرن دهم پیش از میلاد در زمان حضرت داود و سلیمان – علیهما السلام – واقع شد.. وجود آن در آنجا وجود عارضی و زود گذر بود، چون این واقعه پس از گذشت سی قرن از تأسیس عربی قدس رخ داده است.

چهارم:

وقتی که تاریخ قدس شاهد جنگ ها و سپاهیان ولشکر کشان بسیاری بوده است، یقینا این تاریخ همیشه تأکید می کند که همه سپاهیان آمده در قدس برای احتکار کردن این شهر به نام خود و نسبت دادن آن به خود غیر صاحب اصلی اش تلاش می کردند.. این کار را بابلی ها، اغریق، رومی ها، و همچنان صلیبی ها و سپس صهیونیزمی که در راه همان لشکر کشان روان هستند انجام دادند، و – اکنون – به خاطر یهودی سازی و احتکار آن، و نابود سازی وجود عربی از آن کار می کنند.

همه ی لشکر کشان این کار را کردند، در حالی که تنها اسلام به همه شریعت ها و ملت ها اعتراف نموده، و همه مقدسات را احترام گذاشته است، و تنها اسلام بر مقدس بودن این شهر  -  حتا ميان پیرو همه ادیان و ملت ها بودن -  تأکید دارد.. این کاری است که سیطره عربی بر قدس را ضمانت برای منفعت همگی گردانیده است – همیشه می گرداند - ، پس قدس در زیر حاکمیت عرب می تواند همیشه شهر خدا بوده، و دروازه های آن به روی همه مخلوقات و بندگان الله باز باشد.

پنجم:

احتکار کردن و اختصاص دادن قدس و یهودی سازی آن – در صورت هجوم معاصر – زیر پا گذاری واضح معاهده ها و قوانین و عادات بین المللی می باشد که هر نوع تغییر آوردن بر طبیعت سرزمین و باشندگان و هویت آنها در سرزمین زیر احتلال را حرام و جرم می پندارند، و بنا بر این یهودی سازی بیت المقدس هم فاقد سند قانونی می باشد، و هم با حقیقت های تاریخ در تصادم قرار دارد که عربی بودن قدس را از زمان ساخت آن به واسطه عربهای یبوس بیشتر از شصت قرن پیش اعلان می کند.

ششم:

الازهر شریف – و از پشت سر آن تمام ملت مسلمان در شرق و غرب، در حالی که چنین پروژه ها را رد می کنند، کیان صهیونیزم و قدرت های که آنرا پشتیبانی می کنند را اخطار می دهند که این کار صلح منطقه و همه جهان را تهدید می کند، و کیان صهیونیزم و کسانی که در عقب آن قرار دارند را به این گوشزد می کند که: صلیبی ها مناطق بیشتر از مناطق احتلال صهیونیزم را احتلال نموده بودند.. و قدس شریف دو برابر سالهای که در قبضه صهیونیزم تبه کار است در اسارت صلیبی ها قرار داشت.. و با وجود آن، و گذشت سنت تاریخ – که هیچ گاه تغیر نمی کند – طوری صورت گرفت که صفحه احتلال برچیده شد، و آثار تجاوز تجاوزگران بر حقوق و مقدسات زایل گردید.

یقینا صهیونیزم – که در تلاش یهودی سازی قدس شریف بر قدرت های امپریالیزم غربی متجاوز متکی است – همانا در آینده خود یهود خیانت می کنند، و از خطوط قرمز امت اسلامی می گذرند که تعداد آنها تقریبا به چهار یک همه بشریت می رسند، و اینها ملت و امتی استند که – به زودی – می توانند حقوق سلب شده ی خویش را دوباره بگیرند.

یقینا قدس تنها سرزمین استعمار شده نه، بلکه – پیش و پس از آن – حرم مقدس اسلامی و مسیحی است .. و موضوع آن تنها موضوع داخلی فلسطینی، یا موضوع قومی عربی نیست، بلکه آن – بالا تر از همه ی اینها – موضع عقیدتی اسلامی است، و مسلمانانی که به خاطر آزادی آن از اغتصاب صهیونیزم جهانی جهاد می کنند، هدف آنها تأکید بر مقدس بودن آن است، و ترغیب و تشویق آن نزد همه پیروان مقدسات واجب است تا آنرا از احتکار اسرائیل و یهودی سازی صهیونیزم نجات دهند.

و الازهر شریف از همه آزادگان جهان می خواهد تا حق عرب در آزاد سازی قدس و فلسطین را کمک نمایند .. و همچنان از روشنفکران یهود می خواهد تا بر تاریخی احترام داشته باشند، که گواهی می دهد یهود در هر مکانی که رفتند شکار شدند مگر سرزمین اسلام و تمدن مسلمانان با آنها چنین نکرده است.

و الازهر شریف – بار دیگر – تأکید می کند یهودی سازی قدس و تجاوز بر آثار حرم قدس شریف خط قرمز است، و در عین وقت مقدمه و زنگ خطر برای پیچانیدن صفحه ی کیان صهیونیزم و از میان برداشتن آنها از سرزمین فلسطین می باشد.

یقینا که صلاح الدین ایوبی در گذشته، راه آزاد سازی بیت المقدس شریف را معین نمود، زمانی که برای پادشاه صلیبی ریچارد قلب شیر نوشت، و برایش گفت: "هیچ گاه فکر مکن که ما مسلمانان ممکن است از قدس بگذریم و او را به تو ببخشیم، همچنان به هیچ صورت امکان ندارد ما امت مسلمان از حقوق خویش در قدس تنازل کنیم .. و تا زمانی که جهاد ما جریان دارد خداوند به شما قدرت ساختن یک سنگ را در این سرزمین نمی دهد".

و به راستی که تاریخ سخنان  ناصرصلاح الدین  را تصدیق نمود، و به هر صاحب عقل و خرد روشن است که تاریخ سنت های خداوندی دارد که نه تبدیل می شود و نه تغیر می کند، خداوند جل جلاله می فرماید: { وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ‌ }، ترجمه: "و خداوند بر کار خود پیروز است، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند!"، ﴿سوره يوسف‏: آیه 21﴾.

و در آیه دیگر می فرماید: {وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ‌}، ترجمه: "و آنها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشتشان به کجاست!"، ﴿سوره الشعراء: آیه 227﴾.

 

 

نوشته شده در مشیخه ی الازهر:

24 ذی الحجه سال 1432هـ

20 نوامبر سال 2011م

                                                   احمد الطیب

                                                   شیخ الازهر

 

Print
10255 Rate this article:
5/0

Please login or register to post comments.

أقسم بالله العظيم أن أكون مخلصًا لديني ولمصر وللأزهر الشريف, وأن أراقب الله في أداء مهمتى بالمركز, مسخرًا علمي وخبرتى لنشر الدعوة الإسلامية, وأن أكون ملازمًا لوسطية الأزهر الشريف, ومحافظًا على قيمه وتقاليده, وأن أؤدي عملي بالأمانة والإخلاص, وأن ألتزم بما ورد في ميثاق العمل بالمركز, والله على ما أقول شهيد.