فارسى (ایران)

این تریبون بزرگ ازهر شریف برای نشر اعتدال گرایی به همه زبانهای دنیا است

 

سخنرانى فضيلتماب امام اکبر شیخ الازهر در پرتغال 2018
Anonym
/ Categories: Main_Category

سخنرانى فضيلتماب امام اکبر شیخ الازهر در پرتغال 2018

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

پرسش ارزشهای دینی و بحران جوامع معاصر

درود و سپاس

و بعد!

همانا سخنان من که خوشبختانه - امروز – به حضور شما پیشکش می کنم در ضمن فعالیتها و مسئولیتهای الازهر شریف و شورای حکمای مسلمانان برای تلاش جدی شان پیرامون ترویج قاعده «گفتگو میان شرق و غرب» و تلاش تطبیق آن در مختلف پایتختهای اروپا و آفریقا و آسیا می باشد.

و هدف از این فعالیتها امتداد بخشیدن پل ارتباطی برای شناختن تمدنها میان انسان با برادر انسانش می باشد، به هر اندازه که میان آنها اختلافات جنس، زبان، عقاید و ادیان، و ویژگی های فرهنگی و عادات و تقالید, دوری و فراخی ایجاد نموده باشد.. و این فعالیتها از طریق تأکید بر مشترکات دینی- و بیشتر آن!- میان پیروان ادیان آسمانی صورت می گیرد، و حتی میان غیر پیروان این ادیان به شرطی که آنها این ادیان را احترام نمایند و نقش و خطر آن در تنظیم مسیر جهان معاصر را به رسمیت بشناسند، و دوباره به راه حق و راست برگردند پس از آنکه نزدیک بود قطب نما «پوصله» را از دست بدهند، و نزدیک بود راه از زیر پای شان گم گردد، و نزدیک بود به حالت شبیه «خودکشی اخلاقی» وارد شوند، و در هرج و مرج عمومی غرق شوند که شاید تاریخ مانند آنرا در گذشته مشاهده نکرده باشد.

آقایان عزیز!

شاید نزد همه شرقی ها و غربی ها از امور مسلم و ثابت بوده باشد که جهان معاصر ما – امروز – بحرانها و مشکلات بیشمار و جانکاهی را پشت سر می گذراند، و در مقدم این بحرانها: بحران اقتصادی قرار دارد که تنگدستی، گرسنگی، بیکاری جوانان، قرضداری، وسعت فاصله میان ثروتمندان و فقرا را بار آورده است، و همچنان بحران محیط زیست، بحران سیاستهای جهانی معاصر و آنچه که از این سیاست ها به حیث نتیجه و ثمره تلخ در فرسایش و حل درگیری ها و قطب بندی های بین المللی و تضاد بر نفوذ, به جا مانده است می باشد، «و همینطور انتشار هرج و مرج و از هم پاشیدن خانواده و به حاشیه راندن زن»([1]) و دیگر بحرانها و معلولیت ها و بیماری های اخلاقی و اجتماعی و انسانی می باشد که انسان قرن بیست و یکم را دچار نا امیدی و سرخوردگی می سازد، و لذت زندگی، آرامش ذهنی و راحت وجدان را از او می گیرد.

و این بحرانها باعث شد تا اندیشمندان، دانشمندان و روحانیون غرب پیرامون این اخطاری که امروز در فضای جهان جمع شده و همچنین باعث اجتماع ابرهای سیاه ویرانگر و غرق کننده می شود, تفکر و تأمل نمایند، و در واقع دوباره متوجه شدند و کنفرانسهای بین المللی برگزار نمودند، و بارزترین این کنفرانس ها کنفرانس دوم ادیان جهان بود که نمایندگان ادیان مختلف برای ساختار نظام جهانی جدید که ما را از این بحرانها خارج بسازد, به سوی ضروری بودن «اخلاق جهانی» دعوت نمودند، این اخلاق بر ارشادات و راهنمایی های ثابت زیر استوار است: «پای بند بودن به فرهنگ خالی از خشونت، احترام داشتن به همه موجودات زنده، و پای بند و ملتزم بودن به فرهنگ همبستگی و سیستم اقتصادی عادل، و ملتزم بودن به فرهنگ تحمل و گذشت، و فرهنگ برابری در حقوق و مشارکت میان مردان و زنان»([2]).

و این بیانیه به خاطر ستودنی است که به نقش مهم روحانیون و اهل دین در ساختار سیستم جهانی جدید از طریق دعوت به برگزاری صلح دایمی در قدم نخست میان خود روحانیون پیش از آنکه مردم را به آن مژده بدهند اشاره و گوشزد می کند, تا اینکه بر آنها قاعده: «نمی شود از کیسه خالی بخشید» و یا «خفته کی خفته را کند بیدار» تطبیق نشود، و در پایان بیانیه به این نتیجه رسید که بدون صلح میان ادیان که باید یکدیگر را احترام نمایند در جهان صلحی نمی آید، و بدون گفتگو میان ادیان, صلحی میان آنها به وجود نخواهد آمد، و بدون اخلاق جهانی بشریتی باقی نخواهد ماند.

و ما بطور کامل با این موضوعات موافق هستیم، اگر هدف از آن دعوت به اخلاق ادیان بوده باشد تا اینکه بر واقعیتهای مردم تطبیق شود و رفتار و تصرفات شان را طبق رصید اخلاقی بزرگ و توانا بر اقرار عدالت و برابری, تنظیم نماید، و همیشه بر محوریت «صلح» و نیاز بودن آن برای مردم مانند غذا و آب تأکید نماید.

ولی اگر هدف از ضروری بودن ساختار صلح در نخست میان ادیان, اشاره به مفهوم منفی این عبارت بوده باشد. و آن ضروری بودن توقف جنگهای بوده باشد که گویا ادیان شعله ور می سازد و آنها از ریختن خونها مسئول می باشند، با تأکید بر سخنی میراثی که ادعا می کند: «اصل و دلیل جنگها دین است»، پس من به این باور هستم که هیچ یکی از اهل ادیان و روحانیون بر اختلاف ادیان شان به این موضوع تسلیم نیستند و چنین باور ندارند.. بلکه آنها برعکس این ادعا باور دارند، و می گویند: در واقع اساس و دلیل مکروب جنگها و شعله ور شدن آتش آن در قرنهای گذشته و در آغاز قرن بیست و یکم: قرن علم و پیشرفت، و قرن حقوق بشر و پیمانهای صلح جهانی, ناپدید شدن «دین خداوندی» و یا برچیدن و به حاشیه راندن آن، اهانت جایگاه آن و استهزا به ایمان داشتن به خداوند و کفر ورزیدن به او و دوری از قواعد اخلاق دینی, می باشد... و ما منکر آن نیستیم که جنگهایی زشت و ناپسندی چندین دهه شعله ور باقی ماند و برای رنگ شرعی دادن به آنها از دین سوء استفاده شد و در خدمت آنها مسخر گردید، لیکن «دین» نخستین قربانی این جنگها بوده، و بزرگترین زیان دیده در بازار آن می باشد...

آقایان و دانشمندان گرامی به من اجازه بدهید تا دهشت و تعجبم را اظهار بدارم از اینکه این سخن: «سبب جنگها دین است» در ذهنیت جوانان ما بلکه در ذهن بسیاری از بزرگان ما جا گرفته است، و باعث شده تا آنها به این عقیده بوده باشند: انسان تا اینکه دین را از کانونهای توجیه و راهنمایی در زندگی مردم دور نسازند و از ساحه جامعه به امور فردی ویژه تغییر ندهند, تا اینکه تأثیر آن برابر است کوچک باشد یا بزرگ از قلب مؤمن به آن به رفتار و سلوک جامعه تجاوز نکند، نمی تواند از نعمت صلح و آرامی و زندگی مشترک لذت ببرد، و این اعتقاد دروازه های بی دینی و الحاد را بر روی جوانان ما باز نموده است، و انسان این زمانه عزیزترین و با ارزش ترین چیز خود را از دست داده است که عبارت از کائن «اخلاقی» در اصل خلقت و سرشت او می باشد. و حقیقت های علمی ثابت نموده است هر پدیده ای که بیشتر از یک سبب دارد در تفسیر آن اکتفا نمودن به یک سبب از اسباب آن درست نیست.

همانا مُسَلَّمات آشکار تاریخی گذشته و معاصر می گوید که برای تفسیر افروخته شدن آتش جنگها تنها «دین» کافی نیست، بلکه اسباب آن متعدد و متداخل می باشد، و آن میان اسباب روانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توزیع می شود، پس در آنجا اسباب دیگری جز از اختلافات دینی نیز موجود است، مانند نزاع بر: دوست داشتن قدرت و سیطره و اراده قوت، و در این صورت دفع متجاوزین بر کشورها، فرهنگها و ویژگیها واجب می باشد، و همچنان در آنجا رغبت و تمایلی که باعث سیطره بر موارد و دارایی های دیگران می شود نیز وجود دارد، وهمچنان دوست داشتن سیطره و اراده غلبه بر دیگران. و همچنان در آنجا تجارت اسلحه وجود دارد که بازاریابی آن از سیاست های جانبدارانه تقاضا می کند تا بر ایجاد کردن زمینه مشکلات و به هم زدن روابط میان انسانهای در امان و آسایش, کار و پیکار نماید([3]).

و شاید برخی ها گمان کنند آنچه را که به حضور شما می خوانم – در بهترین احوال آن – نوعی از آهنگ غنامندی با ادیان است که آنرا بسیار شنیده ایم، و زنگی, ما را همانطوری که دوست داریم و می خواهیم می کشاند بدون آنکه نیازی به قواعد اخلاقی و عقاید ایمانی و آنچه از ما وراء طبیعت و غیبیات ادعا می شود, بوده باشد.. مگر اینکه این گمان و امثال آن در بهترین احوالش جز تجاهل و نادانی از حقیقت انسانی، کوتاهی در درک آن، و عاجزی بزرگ از پذیرفتن نتایج و مسئولیتهای آن نمی باشد، و نخستین این حقایق انسانی و مسئولیتها: درک و احساس کردن دیگران و همکاری کردن آنها تا اینکه بر حقوق کامل شان برسند می باشد، و در مقدمه این حقوق: حق حیات و زندگی مسالمت آمیز قرار دارد، و خود همین کوتاهی دلیل بر ضروری بودن «دین» و اهمیت بزرگ آن در زندگی مردم می باشد، و آن یگانه نیرویی است که مؤمن را از آسان واقع شدن در دام گرایش های فردی و سرکشی آن حمایت می کند، تا اینکه بر محور ذات خود نچرخد و خوشبختی خود را بر جثه های دیگران نسازد، بلکه دین بیدار کننده فریاد مسئولیت وجدان و تحمل نتایج آن نزد انسان می باشد، و من معتقد هستم که این «اخلاق» میزان برتری و معیار پیشرفت درست برای افراد و همچنان برای کشورها و ملت ها می باشد.

و برای آن یک مثال از ندای دینی می آورم که پیرو آن هستم، آن اینکه در واجب بودن دفاع میان جهاد در راه خدا و جهاد بخاطر نجات دادن مردان و زنان و کودکان نا توان و مستضعف برابر و یکسان نموده است([4])، خداوند متعال می فرماید: { وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا}، ترجمه: «و شما را چه شده است که در راه خدا و (برای یاری) مردان و زنان و کودکان مستضعف پیکار نمی کنید، آنان که می گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که اهلش ستمگرند بیرون ببر، و از جانب خود برای ما سر پرستی قرار بده و از جانب خود یار و مددکاری برای ما مقرر کن» (سوره نساء: آیه 75). و مثال دیگری که از آن واجب بودن تحمل مسئولیت پیروان ادیان مختلف آشکارا می شود، و آن اینکه خداوند متعال – برای نخستین بار – که برای مسلمانان اجازه پیکار را داد به دو خاطر بود:

نخست: برای دفع ستمی بود که برآنها از برتری جویی بت پرستان سرکش و متجاوز واقع شده بود.

دوم: برای تضمین حق آزادی اعتقاد و دین داری برای پیروان همه ادیان آسمانی بود برابر است دین یهودیت باشد و یا مسیحیت یا اسلام، خداوند متعال می فرماید: {أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}، ترجمه: «به کسانی که با آنان جنگ می شود، اجازه (جهاد) داده شده است، از آن روی که مورد ستم قرار گرفته اند، و یقینا خداوند بر یاری آنها توانا است (39) (همان) کسانی که به ناحق از دیار شان رانده شدند؛ جز اینکه می گفتند: پروردگار ما الله است، و اگر خداوند بعضی از مردم را به (وسیله ی) بعضی دیگر دفع نمی کرد بی گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها(ی مسیحیان) و کنشتها(ی یهودیان) و مساجدی که نام خدا در آنها بسیار برده می شود, ویران می گردید، و مسلما خداوند یاری می کند کسی را که (دین) او را یاری دهد، بی گمان خداوند قوی پیروزمند است» (سوره حج: آیه 39 -40).

و از این متن خداوندی دقیقا دانسته می شود که نخستین سبب مشروعیت پیکار و جهاد در اسلام: یاری کردن مظلومان و ستم دیدگان است، و تمکین آنها تا اینکه از حق زندگی آرام و مسالمت آمیز شان مانند دیگران بهره ببرند، و آن خواهشی است که هیچ صاحب عقل سلیم پیرامون مشروعیت آن حتی یک لحظه شک و تردید نمی کند... همچنان آشکار می شود که در این آیت قرآن کریم جنگ برای دفاع از همه ادیان آسمانی بر ضد تجاوز شرک و مشرکان مشروع شده است، و شگفت آور در اینجا این است که مشروعیت جهاد در اسلام تنها برای وجوب دفاع از آزادی عبادت در این دین نیست، بلکه آن واجب است - به عین مشروعیت - تا اینکه حق آزادی پرستش و عبادت در ادیان آسمانی دیگر را نیز تأمین نموده از آن دفاع نماید. به سخن حضرت عبد الله ابن عباس رضی الله عنهما گوش فرا دهید چه زیبا در تفسیر این آیت می فرماید: «با دین اسلام و اهل آن از اهل ذمه دفاع صورت می گیرد»([5])، و در واقع مفسران قرآن کریم پیرامون وارد شدن دیرهای راهبان، کلیساهای نصارا و کنشت های یهود در برنامه دفاع اسلامی پرسشهایی را مطرح نمودند، و برخی از پاسخ های شان این بود که همه این جاها جاهای مؤمنین است، اگرچه عبادت و پرستش در آنجا مختلف باشد. و ببینید که امام رازی این ادعا را رد می کند که گویا دفاع از این اماکن خاص در ایام حضرت موسی و حضرت عیسی علیهما السلام بوده باشد، به این نظر است و بلکه تأکید می کند که هدف از آن دفاع اسلامی از آنها می باشد تا اینکه در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم ویران و نابود نشوند، زیرا این اماکن – همانطوری که می گوید - «در آنجا ذکر و یاد خداوند متعال جاری است، پس به مثابه جاهای بت پرستی نیست»([6]). پس این آیت مبارکه دفاع از اماکن عبادت ویژه غیر مسلمانان را به عهده می گیرد.

و این تفسیری را که به حضور شما نقل نمودم از قبیل سخنان مجامله و خوشکلامی نیست، بلکه تفسیری است که در زمان زندگی خود پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم پدید آمده است در قرن هفتم میلادی، و آنرا مسلمانان به مرور قرنها و نسلها با تمسک به تفسیر حضرت ابن عباس پسر عموی حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و نزدیک ترین شاگر او نقل نموده اند، سپس تفسیر طبری در قرن چهارم هجری و امام رازی در قرن هفتم هجری بیان نموده اند، و این تفسیری است که من هنگامی که در دهه پنجا و شصت قرن گذشته دانش آموز در دانشگاه الازهر شریف بودم آموختم، و امروز آنرا به دانشجویان ما یاد می دهیم، و به ویژه برای دانشجویان بخش تفسیر در دانشکده اصول دین دانشگاه الازهر شریف...

و آنچه که می خواهم از این بیان به آن برسم این است: اخلاقی که مرجع و قواعد اصول و فروع آن از ادیان گرفته می شود، اخلاق نامزد برای مبارزه با اخلاق مادیگرایی می باشد که بر دین غالب شده در آن حکومت می کند و آنرا مورد دستخوش بازی قرار داده است، و تا اکنون دو قرن می گذرد که – تا هنوز - سلسله از جنگهایی برانگیخته می شود که به اثر آن زندگی هزاران در هزار نفر گرفته و ضایع شده است، و اکنون من پیرامون جنگهایی جهانی و یا دیگر جنگهایی که در قرن گذشته در اروپا به وقوع پیوست سخن نمی گویم، و لیکن در باره جنگهای بیهوده ای سخن می گویم که به تازگی در کشور های ما شعله ور شده است، بلکه در باره کشوری سخن می گویم که در چند ساعت معدود کاملا از بین رفت و ویران گردید و سپس تا امروز ویرانی و بربادی را به جا گذاشت، پیرامون جنگ 2003 عراق و آنچه که از مشکلات و دردها و غمهایی بی انتها به گذاشت سخن می رانم... پیرامون کشور سوریه گپ می زنم که در آن پرده از چهره واقعی درگیری برداشته شد که این درگیری میان دو مذهب اسلامی: سنی و شیعه نیست آنطوری که به دروغ و مکر و خباثت شدید ترویج داده می شود، بلکه پرده از چهره واقعی اختلاف میان دو مذهب جهانی برداشته شده که در این سرزمین برای فروش سلاح و ریزاندن خون انسانهای بیگناه به وجود آمدند. پیرامون مقدسات ما و مقدسات شما در سرزمین فلسطین سخن می گویم که امروز به اثر برتری جویی و خود کامگی قدرت و سیطره ستمگر و سیاست های نسل کشی و بیجا سازی به مشکلات زیادی روبرو شده است، و عین چیز پیرامون تراژدی یمن، لیبی و دیگر کشورها نیز گفته می شود، پیرامون این منطقه ای بدبخت و رنجور سخن می رانم که به حوض خون، مکان فقر و بیماری، و میدان امتحان و تجربه سلاح های پیشرفته و کشتار جمعی مبدل گردیده است.

در واقع همه این تراژدی های زشت و وحشتناک که توسط آن ملتهای خاور میانه مورد شکنجه و اذیت قرار می گیرند در عقب آنها یک سبب اساسی وجود دارد این سبب اساسی تقدم انسان غربی و مالک شدن او قدرت و سلاح را می باشد در سایه مدرنیته ای که به طور جدی از دین بریده اند و با آن قطع رابطه نموده اند، سپس به میراث فرهنگی انسانی پشت نمودند که بسیاری از گنجینه های شناخت و معرفت درست و اخلاق موافق وحی خداوندی را با خود دارد.. و در ضمن این مدرنیته جدید, انسان هویت حقیقی خود را از دست داده و ماهیت خویش را تبدیل نموده است، بلکه «از موجود عاقل» بودن به موجود مادی اقتصادی مسخ و تبدیل شده است که قلبی ندارد که درد و بدبختی و مشکلات دیگران را احساس نماید و برای آن بتپد، به اندازه قلبی که در بازار صنعت و تجارت بر رقص هاى (تغییرات )عرضه و طلب، و كف زدن ( قانون) رفاه و رکود اقتصادی پایین و بالا می شود([7]).

آقایان گرامی!

نمی خواهم بیشتر از این وقت گرانبهای شما را بگیرم، ولیکن می خواهم به حضور تان تأکید نمایم که من نیامدم تا به گوش شما ستایش و تعریف دین اسلام را بشنوانم به همان پیمانه نیامدم تا برای تان گوشه از فتوحات بی نظیر اسلامی بر دیگر ادیان الهی را به خوانش بگیرم، چونکه ادیان الهی پراکنده و مختلف نیستند، بلکه یگانه دین خداوندی وجود دارد که همه پیامبران و فرستاده شدگان ابتدا از حضرت آدم و با مرور به حضرت نوح، ابراهیم، موسی و عیسی و در پایان حضرت محمد علیهم الصلاة والسلام به آن مژده داده اند، و بارزترین عناصر اتحاد و اتفاق میان رسالت های آسمانی پس از اعتقاد اساس و اصل اخلاقی می باشد که وصایای ده گانه، پندهای جبل و پندها و نصیحت های قرآن کریم در بر دارند.. و ایمان ما مسلمانان به قرآن کامل نمی شود مگر وقتی که به صحیفه های ابراهیم، تورات موسی و انجیل عیسی علیهم السلام ایمان داشته باشیم، و در کتاب مقدس ما توصیف تورات و انجیل را می خوانیم که آنها هدایت و نور هستند، و اینکه قرآن کریم تصدیق و تأیید کننده آنها می باشد، و اینکه پیامبران برادران شبیه برادران از یک پدر و مادران مختلف می باشند همانطوری که پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم توصیف نموده است، و یگانه پدر مشترک آنها: دین الهی می باشد که همه در نسبت به آن به طور مطلق برابر هستند، و مادران مختلف شرایع و احکام حلال و حرام می باشد که گاهی به اختلاف زمان و مکان میان یک شریعت با شریعت دیگر فرق می کند، و ایمان داریم که حضرت عیسی علیه سلام فرستاده خدا و کلمه و روح او است که به مریم القا نموده است، و در قرآن کریم توصیف و ستایش پیروان عیسی علیه سلام را می خوانیم که ایشان نزدیک ترین مردم به دوستی مسلمانان می باشند، و خداوند متعال در دلهای آنها مهربانی رحمت را قرار داده است که با آن بر گذشت زمان متمایز هستند، خداوند متعال می فرماید: {وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً}، ترجمه: «و در دلهای کسانی که او را پیروی نمودند مهربانی و رحمت قرار دادیم» (سوره حدید: آیه 27). و تاریخ اسلامی روابط دوستی و مهربانی را میان مسلمانان و مسیحیان از آغاز تاریخ اسلام ثبت نموده است، پس از ناحیه تاریخی ثابت است که یاران فقیر و مستضعف محمد صلی الله علیه وسلم از طرف بت پرستان اهل مکه مورد آزار و اذیت و تعذیب و شکنجه و قتل قرار گرفتند، و هنگامی که بازوی حمایت آنها بر پیامبر صلی الله علیه وسلم تنگ گردید آنها را به سوی کشور مسیحی و پادشاه مسیحی حبشه و نجاشی فرستاد، و مسلمانان دوبار به سوی او هجرت نمودند، و در پهلو و کنف او از رعایت و حمایت و مهمانوازی برتر بهره بردند، و آنها را بر دین شان امنیت داد، و اذیت و آزار مکی ها و تعقیب آنها در حبشه را از ایشان رد و دفع نمود.

 

 

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته؛

درود و رحمت و برکات خداوند بر شما

نوشته شده در شهر لیسبون:

در: 26 جماد آخر1439ه

برابر با: 14 مارچ 2018م

                                           احمد الطیب

                                           شیخ الازهر.

 

([1]) طه عبد الرحمن: کتاب اخلاق جهانی، اندازه و حدود آن، 12، سلسله ورق های طابه، شماره نخست، جون 2008، و در این ورقه پروفسور دکتر طه «اعلان اخلاق جهانی» را تعقیب و بررسی می کند که آنرا پارلمان ادیان جهان در سال 1993م در شهر «شیکاگو» صادر نمود، و جدایی اعلان از مرجعیت دینی در سیستم اخلاقی که این اعلان به آن دعوت نمود را انتقاد می کند، و مرجعیت «اسلام» را برای آن پیشنهاد می کند به خاطری که سرمایه اخلاقی وافر دارد.

([2]) هانزکینگ: چرا مقیاسهای جهانی برای اخلاق؟ دین و اخلاق در عصر جهان شمولی، ترجمه: ثابت عید، پیشکش: دکتر محمد عماره، ص(262 – 272)، دار عید، زیوخ، 2010م.

([3]) منبع گذشته: ص 20، حاشیه 1، (با تصرف).

([4]) به سخن استاد «عباس العقاد» مراجعه نمایید که در باره فلسفه قرآنی نهایت دقیق و عمیق و زیبا می باشد. (دایره المعارف اسلامی عقاد: 5: 31- 32، کتابخانه عصری، بیروت 2015م).

([5]) رازی: منبع گذشته ص41.

([6]) همان: ن. م.

([7]) برخی این واژگان از سخنان عقاد اقتباس شده است، منبع سابق 13 سطر 10، 11 از پایان.

Print
7206 Rate this article:
5/0

Please login or register to post comments.

أقسم بالله العظيم أن أكون مخلصًا لديني ولمصر وللأزهر الشريف, وأن أراقب الله في أداء مهمتى بالمركز, مسخرًا علمي وخبرتى لنشر الدعوة الإسلامية, وأن أكون ملازمًا لوسطية الأزهر الشريف, ومحافظًا على قيمه وتقاليده, وأن أؤدي عملي بالأمانة والإخلاص, وأن ألتزم بما ورد في ميثاق العمل بالمركز, والله على ما أقول شهيد.