برادرى پيامبران و جهانى شدن دين اسلام 4 / مقتضيات برادرى پيامبران

  • | چهارشنبه, 3 آبان, 1396
برادرى پيامبران و جهانى شدن دين اسلام 4 / مقتضيات برادرى پيامبران

     جهانى شدن دين اسلام به پيروان خود بعضى از صفت ها فرض ميكند، از جمله:
1- مسلمانان بايد سرمشق نیکویی حفاظت كرامت انسانى باشند، و اين حقيقت –در وقايع روزمره- بر زبان عمر بن الخطاب (رضى الله عنه) ظاهر و روشن است، هنگاميكه حاكم كشور مصر در آن زمان حضرت عمرو بن العاص (رضى الله عنه) قصاص براى كف زدن يكى از قبطى ها رد كرد؛ الفاروق گفت:"از چه زمانی مردم را به بندگی و بردگی گرفته اید؛ در حالی که مادرانشان آنان را آزاد به دنیا آورده اند".
2- مسلمانان به راستى در مسیر عبودیت خداوند قرار گیرند، و ديگران از بردگى بشر رها كنند. قرآن كريم بشر به بهترين راه هاى نجات و رهايى از بردگى نشان ميدهد و اين است عقيده توحيد كه به تنها به خداوند ايمان دارد، و هيچ فرصتى براى اعتقاد به خدايى ديگر جز الله نداد "بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خدا را نپرستیم، و چیزی را شریک او نسازیم، بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد». پس اگر (از این دعوت) روی گرداندند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم".
3- مسلمانان به مظلومان و مستضعفين كمك ميكنند. قرآن كريم يك پناهگاه شرعى مهم براى همهء مستضعفين و مظلومان تأمين ميكند، و حمايت از مستضعفين يكى از وظيفه مسلمانان محسوب ميشود، و از اينجا دفاع از مظلوم ( از جمله خون و ناموس و غزت مظلوم) يك رتبه اصلى در فقه اسلامى به عنوان "باب الصيال" گرفت، و مسلمان كه از حمايت مظلومان خود دارى كند به موجب متنهاى قرآن وسنت گناهكار مي شمرد، از جمله " و شما را چه شده است که در راه خدا و (برای یاری) مردان و زنان و کودکان،مستضعف پیکار نمی کنید، آنان که می گویند: پروردگارا! ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر، و از جانب خود، برای ما سر پرستی قرار بده، و از جانب خود یار و مدکاری برای ما مقرر کن". وهمچنين ميگويد:" و گمان مبر که خدا ، از آنچه ستمکاران می کنند غافل است، (نه ، بلکه کیفر) آنها را برای روزی که چشمها در آن خیره می شوند، به تأخیر می افکند".
همچين اين حقيقت روشن و سيماى تمدنى قرآنى (كه يكى از برترين انگيزه هاى تمدن) در يك واقعه روزمره ظاهر وجارى بر زبان ابو بكر الصديق ميشود. ابو بكر در اولين خطبه هاى خود پس از خلافت گفت:" اي مردم! همانا من اكنون حكمفرماي شما شدم، ولي نمي خواهم از اين جهت كه حكمفرما هستم خود را بهتر از شما بدانم، پس هرگاه در انجام امورتان خوب كار كردم، مرا ياري كنيد و هر گاه بد كار كردم، مرا به راه راست راهنمايي كنيد، راستي امانت است (بايد رعايت كرد) دروغ خيانت است ِ(بايد از آن
پرهيز كرد) هر ضعيف و ناتواني از شما نزد من قوي و توانا است تا آنگاه كه ان شاءالله حقش را از ستمكار گرفته به او بازگردانم و بالعكس هر شخص قوي از شما نزد من ضعيف و ناتوان بود تا آن كه ان شاءالله حق ستمديدگان را از او باز ستانم هر قومي كه سستي نمايند.

 

Print
Tags:
Rate this article:
4/0

Please login or register to post comments.