سخنان شيخ الازهر در مراسم افتتاحيه همايش ترويج صلح در جوامع اسلامی در امارت

  • | دوشنبه, 11 خرداد, 1394
سخنان شيخ الازهر در مراسم افتتاحيه همايش ترويج صلح در جوامع اسلامی در امارت

به نام خداوند بخشنده مهربان

خدا را شکر می کنیم و بر محمد و ال محمد صلوات می فرستیم.

جناب حكمران دبى اعليحضرت عبدالله بن زايد ال نهيان -حامی انجمن.

آقايان علما و روشنفكران و فرهنگیان محترم که در این مراسم هستید.

سلام و درود بر همهء شما

در ابتدا اجازه بدهید، از دولت دبی تشکر و قدانی کنم، دولتی اگاه و با درایت و مردمی  نجیب، شريف و اصیل هست، از حسن ضيافتشان و سعى براى برگزاری سالانه این انجمن به حضور مبلغان اسلام و دوستان بشریت از دورترين نقاط دنیا، نهایت تشکر و سپاس را دارم. همچنین افتخار دارم تشکرخاصى از شيخ با تقوا وبرادر گرامی شیخ و دکتور عبدالله بن بیه رئيس انجمن كه  تلاش زيادى براى آماده سازی این انجمن نمودن، آرزوى موفقیت و توفیق كنيم. این ورقهای کپی شده ممکن است شناسایی زیادی برای انجمنی که درباره آشکار سازی فرهنگ مسلم و بیان محوری در اسلام داشته باشد.

من با خواندن دقیق متون وحی و میراث سلفی که بسیار مهم و شکی در آن نیست و از شریف ترین اهداف ست که در دسترس می باشد که با قلم متخصصین نوشته شده است. با رقابت کردن برای حذف فقه اسلامی در تاریکی از یکدیگر (کورکورانه پذیرفتن چیزی) به سبب خواندن غلط و فهم نادرست و تفسیرهای پیچیده و نامفهوم که باعث حمل اسلحه در دست گروهی از مسلمانان که منجر به انتشارشان در ميان جوامع شده است و خانوادهایشان دور از این دشمنی و جنگیدن هستند.

مفهوم اسلامی:

بله، ما الان بیش از هر وقت نیاز به مراجعه به بزرگان دینی متفهم وآگاه (روحانیون معتدل) و خواندن با دقت مفاهیم در میراث اسلامی هستیم، نوشتن بيانيه و انتشارش ميان دانش آموزان و دانشجويان در محل تحصيلشان براى تحصين و اصلاح فکری جوانان عرب و مسلمانان که در دام این گروه مسلح نیافتند. نمی توان از چنین انجمنهایی که متخصین جسله هایى را براى يك اتفاق نظر استراتژیکى واضح و براى اثبات اهداف و مقاصد و دور كردن جوانان از اضطراب وعقدهاى درونى و فكرى براى فهم و درك بهتر اصول دينى انعقاد ميكنند چشم پوشی کرد. از مهمترین قضایا ایمان و اخلاق است که در حالت استقرار روحی و روانی و استقرار ایمانی در فهم صحیح دین سهم بزرگی برای ایجاد فرهنگ و تمدن جهانی و بوجود آوردن یک اتحاد بشری و انسانی دارد.

این اتحاد و پیوستگی در یک نسیج پایدار و محکم تا پایان جهان (روز رستاخیز) باقی خواهد ماند، وانتشارش از جهان غرب تا شرق در یک زمان محدود و کوتاه همهء دانشمندان تاریخ و تمدن را تا به امروز حیرت زده كرده است، و مبادئ اسلامى تکیه گاهی ست ميان مردم و اگر می شد فرهنگ و تمدنی ایجاد کنیم به مثال آنست که رحمت خداوند را ميان همگان ارسال کرده ایم. این رحمت فقط برای مسلمانان نیست بلکه برای عالم بشریت است. این رحمت فرستاده شد خاص انسان نیست بلکه برای گياه ها و حیوانات و جمادات نيز شامل ميشود. (براي دسترسى به رحمت خداوند ايجاد صلح ضروري است، آنها  با صلح و جهان يك روى سكه هستند).

تهدید و ارعاب انسان:

در اسلام تهدید و ارعاب انسان حرم است، حتي اگر این تهدید و ارعاب بر اساس شوخی یا تفریح باشد. پیامبر اکرم (ص) می فرماید:" من أشار إلى أخيه بحديدة، فإن الملائكة تلعنه حتى يدعه و إن كان أخاه لابيه وأمه- اگر کسى برادر خود را به سلاح تهدید کند، فرشتگان خداوند بر او نفرین و لعنت می فرستند تا زمانی که از این کار منصرف شود، حتی اگر این کس پدر، مادر و يا برادر خویش باشند". و همچنین فرمودند:" لا يحل لمسلم أن يروع مسلمًا- حرام است بر مسلم كه مسلم دیگر را بترساند". پیامبر اکرم (ص) رساند رحمت خداوند را به شخصی که حیوانی را همراهی می کرد. پیامبر اکرم (ص) روزی دیدن اشک از چشمان شتری می ریزد و علامت خستگی و افسودگی بر روی چهره شتر نمایان بود، مالک شتر را فراخواند و ایشان یکی از پسران بزرگان شهر بود، پیامبر اکرم (ص) رو به آن مرد کرد و گفت: نمی ترسی ازغضب خداوند از حال و روز این حیوان زبان بسته که خالقش خداوند است؟ این حیوان به من شکایت کرد که تو او را گرسنه وخسته نگاهداشتی". پیامبر به آن شخص بشدت اعتراض کرد و رفتارش را با حیوان زبان بسته محکوم کرد. نبايد ارتباط زنده بین انبیا و کائنات مانند حيوان، گياها و جمادات را انكار و یا آنرا رد كنيم. زيرا انسان نمى داند وتصور ندارد كه حيوان مى تواند با انسان صحبت كند و به او شكايت كند، اگر  خواستید دربارهء علاقه انسان با سایر کائنات را  در دیدگاه قرآن کریم بشناسید شگفت زده خواهید شد. مرده است یا بی جان، ناشنوایی كه از آگاهی و ادراک محروم است، و چه زندگی با او تناسب دارد، و قرآن کریم صادق و بی پروا دلایلی واضح ارائه مي كند كه این جهان با تمام عناصرش هر چه باشد در ملک خداوند است، و او(خداوند) را شتایش وپرشتش می کنند. فقط خداوند است که لایق این پرشتش وسجده است. و از دست دادن انجمن ها و شرایطی که ما قادرش بودیم، اينكه سجود را نبينى يا بدون وقفه تسبيح كنى ودر اين زمينه آيات بسيار زيادى وجود دارد كه شكوفاى در ذهن و شكستن حصارها (رفع ابهام شىن) و عقل شتايش و پرستش از مرده را تصور كند، و درک کند و در آن زندگی ببیند، اينكه وصف زندگی کائنات و پوشش(لباس) ستایش کنند و در ضرورت متقدم شدن، وسجودش توصيف ناپذير وغير قابل بيان است.

خداوند متعال مى فرمايد: وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ۗ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا - و هر موجودى تسبيح و حمد او مى گويد، ولى شما تسبيح آنها را نمى فهميد او حليم و آمرزنده است ".( اسراء- آيه 44) همچنين مى فرمايد:" أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ- آيا ندید که برای خدای تعالی سجده می کنند آنانکه در آسماند و آنانکه در روی زمین اند، خورشيد و ماه و ستارگان و کوهها و درختان وجانوران وبسیاری از انسانها".(حج- آيه 18) بنابر اين گفته پیامبر اکرم (ص) را می فهمیم که فرمودن:" از روایت امام مسلم: من سنگی را میشناسم که به من سلام کرد قبل از اینکه خارج بشوم تا الان او را بخاطر دارم".  از این متنها و بطور قاطع پیداست علاقه انسان مسلم به غیر (کائنات) هر چیز باشد غیر انسان و یا حیوان و یا نبات و یا جمادات در فلسفه اسلام این علاقه در قالب رفاقت، دوستي، اعتماد، اولین اساس است و مبتنى بر مبادئ صلح و دوستیابی است. واسلام با این منطق تحدیدا کسی را به کشتار و قتل تشویق نمی کند مگر در یک حالت و آن هم در هنگام حمله دشمن و یا دفاع از حق و حقوق خداوند که بتواند با اثبات شهود ودلیل آن را ثابت کند. از آنجا درک می کنیم چرا اسلام حرام کرده کشتار و قتل بی گناهان و مستضعفين را در پادگانهای دشمن، و از ویران کردن ساختمانها و به آتش کشیدن درختان و مدارس و کشتار حیوانات فقط در صورت نیاز برای خوردن و به اندازه مصرف و پرهیز  از اصراف و زیاد روی کردن و به این دلیل است که تمام کسانی که دشمن را دشمن نمی داند مگر در صورت حمله وتجاوز است. چنانچه ادیب مشهور " مصطفی الرافعی" گفت:"سلاح مسلمانان اخلاقشان است".

مسولیت اجتماعی            

حاضران محترم در این مراسم کریم، وظیفه احیای فقه اسلام در دین اسلام: مبادی و میراث امری و یا گزینه ای غیر ممکن نیست، بلکه بیشتر الان شبیه به یک کمربند نجات است و این انجمن با کار پسندیده ای که انجام داده قبول مسولیت جمع آوری این فقه با فضيلت و آشكار را بطوریکسان توضيح و پخش کند، و می بینیم که مسولیت دیگر این انجمن در جمع آوری کتابها و مجلاتی که گروهای افراطگر تروریستی مسلح به ویژه  انانی که از طریق وسایل ارتباط جمعی در شبکه جهانی وب هستند و به بیشترین زبان دنیا ظاهر میشود (غیر از زبان عربی) که خطری جدی برای جونان محسوب میشود. این کتابها ومقالات باید رده بندی و باطل شوند و دور از دسترس همگان قرار بگیرد و بزودى جمع آوری شود. کار سوم اینکه  محاصره کردن قوانین و عقايد كه در باطنشان شر وخباثت را پديد می آورد که این گروه تندرو مسلح (تروریستها) از آن صحبت می کنند. مخصوصا تندروهای مسلح به نام القاعده تفکیری که در اصل بنام تفکیر ذکر شده است که در پهنای وسیعی بسیاری از جوانان مسلمان را از شرق تا غرب به ذلت و خواری کشیدند. حاضران محترم که در این گردهمایی حضور دارید باعث تاسف است، در این روزهای بسیار دشواری که زندگی می کنیم، کتب ها و مقالاتی به قلم گروهی از جامعه علوم  در طیف وسیعی منتشرشده است. با در نظر گرفتن موضوع تفکر که بین تفکیر جایز که همان تفکیر مطلق است وتفکیر معین جایز ولی با شرایط، كه اين طبقه بندی هیچ تناسبی با وضعیت شرایط حالی و کنونی مردم امروز ندارد. نمی توانیم پشتبان قضیه صلح جهانی که همه از آن حرف می زنیم باشیم در اینجا مسئله تفكير مطلق و تفكير معين را مورد بحث و گفتگو قرار نمی دهیم. و اینکه این تقسیم و طبقه بندی نه در کتاب (قرآن کریم) و نه در سنت آمده است، بلکه از سخنان محافظه كاران و مرتجعين گذشته است که امروز در مورد بازنگرى قرار گرفت. ما می خواهیم همین جا به بعضی از فتاوی یا احکامی که از فقها صادر شده و یا در زمانهای قدیم برای مقابله با شرایط استثنایی آن زمان صادر شده است که با شرایط کنونی ما هیچ مطابقت ندارد هشدار بدهیم. وبهترین مثال همین قضیه تفکیر است. از آنجایی که می بینیم این گروه تروریستی مسلح امروزه احکامشان را بر اساس گفتهایی از "ابن تیمیه وابن کثیر" (رحمت خداوند بر آنان باد) اظهار می دارند که تلفظ  به دو شهادت برای مسلم شدن شخص کافی نیست. بلکه باید با پیوستن به این گروه و تعهد به دفاع از این جماعت مسلح و ایجاد یک دولت اسلامی همراه باشد، و اگر مسلم و یا مسلمانی از این شرایط را نپذیرند آنان را کافر خوانده وباید با آنها جنگید.

در واقع براى اصلاح اين برداشت غلط و درکی ناقص از گفتهای ابن تیمیه (رحمت خداوند بر او) مى گويم که ابن تيميه این سخنها را در قرن هفتم ویا هشتم هجری بیان کرده است که آن زمان مشغول جنگی سخت وخونبار بین مسلمین وتاتارها بود که آن زمان تاتارها وارد بغداد شدن و با تصرف کردند سرزمین شام به مصر رسیدن و در عین جالوت  شکست خوردن و آنوقت اسلامشان را آشکار و کفرشان را در قلب خود پنهان می کردند. آنزمان حکمرانان سرزمنیهای اسلامی راه چارهای برای خارج شدن از شرایط بحرنی نداشتن و مجبور بودن با آنچه در درست دارند کشور را اداره کنند و با این شرایط خاص تحدیدا "ابن تیمیه" گفت آنچه قبلا ذکر کردیم که برای به دین اسلام وارد شدن دو شهادت گفتن کافی نیست و باید با عمل و پیوستن اسلامشان را به اثبات برسانند تا بتواند بین مسلم واقعی و یا مسلمی که  تظاهر می کند و برای قتل مسلمین برنامه ریزی می کنند فرق بگذارد.

سوال اینجاست: چگونه می توان جامعه های اسلامی کنونی را که با مجتمع هایی دیگر مخلوط شدن، مسلم با كافر و منافق (دو رو) و عرب را با تارتارها و مغولها مقايسه كرد؟؟ و آيا مي توان بين مجتمعات اسلامي در قرن بيست و يكم با قرن هفتم يا هشتم آنان را يكسان دانست!!!! چگونه تفاوت ها و زمینه ها و اوضاع فقهی و سیاسی را در شرایط دشوار می توان لغو کرد؟ که این نوع از فتواهای موقت را دوباره از نو پرورش بدهیم. باید به این جماعتهای تفکیری توجیه کنیم که به مجتمعهای اسلامی که به خداوند و رسولش محمد (صلعم) ایمان دارند و نماز و روزه و دادن ذکات و رفتن حج و تمام اعمالی که فقها با هم اتفاق نظر دارند اعلان جهاد کاری پسندیده نیست و اینکه  فتواها تغیر می کند با تغیر زمان و مکان و شرایط  اجتماعی مردم.

هرج و مرج خونین

این هرج و مرج خونین -که از مقوله تفکیر استدلال میشود- احتیاج به تفسیر علمی دارد که نه فقط در تمام پایتختها بلکه تمام شهرها در کشورهای عربی بتوان از فتنه و اشوب جلوگیری کنیم. و این امکان پذیر نیست جز در زمینه اموزش تعلیم و مخصوصا در تعلیم و اموزش قبل از دانشگاه.. شايد در این مقطع جلسه مسئولين مىراس و معاهد ديني به منظور توسعه یک برنامه درسی علمى مشترك و بر اساس نظر مردم در نفى كردن تفكير با قاطعيت بدون شك و ترديد نقش مهمي را ایفا مي كنند، و پیش نویس در مقرر بسيار جدی تحصیلى که تمام افکار و تعالیم مخشوش تندروها را در سطح تمام کشورهای عربی نفی می کند. و در این نشستها و گردهمایی ها الان بسیار پر اهمیت و ضروریست. و باید به سخنهای خطاب به مردم بیشتر دقت کرد زیرا پايه گسترده مردم كه داری وسعت زیادی از جمعیت را دارد هنوز هم بر علیه فرهنگ تفکیری ایمن شده اند، برخلاف اینکه نسل جدید برای کسب اطلاعات در وسایل ارتباط جمعی (شبکه های انترنتی) شناورند و اولین کسانی که مورد هدف قرار میگرند همین جوانان دبیرستانی و دانشگاهی هستند.

حملات سطحی

حاضران محترم به من اجازه بدهید در خاتمه بیانم از حملاتی که بعضی رسانه ها بر خطابهای دینی وارد كرده و در تصورند كه مسئول اول و اخر در ظهور افراد تندرو به نام داعش و امثال آنها، این حملات سطحی که در ساده ترین شکل مشخص شده توسط چه کسانی اداره میشود. آنها خطابهاى دينى را فقط علت ظهور این جماعاتها ميدانند، آنها بى اعتنا به عوامل خارجی دیگری که باعث گرایش جوانان به طرف خشونت مسلحانه كه راه بدبختانه ديگر براى تغيير مجتمعاتشان را می کشاند. شکست های پی در پی و فرهنگهای بهم ریخته ومبهمی که این نسل زندگی کرده، نقش مهمى در احساس يأس و افسردگى این نسل سهم ايفا كرد و بخصوص شکست های پی در پی سياسى واقتصادى و روحى روانى است، و خطابهاى دينى به تنهايى راه حل نيست بلكه جزوى از راه حل مشكل محسوب ميشود، و از آنجايى كه خطابهاى زيادى وجود دارد: سياسى، اقتصادى، تعليمى، فرهنگی و رسانه ای و هنری، که همه چی را تیشه به ریشه زدن و امیدها و ارزوهاى مردم را از بین می برد. والان نیاز به اصلاح و ترمیم آن داریم که دست کمی از خطاب دینی ندارد و هر دو حد اقل در یک تهدید هستند.

Print
Tags:
Rate this article:
No rating

Please login or register to post comments.