فارسى (ایران)

این تریبون بزرگ ازهر شریف برای نشر اعتدال گرایی به همه زبانهای دنیا است

 

اراده انسانی
Anonym
/ Categories: مقالات

اراده انسانی

(8)

اراده انسانی

در گذشته اشاره کردیم که دانشمندان علم اخلاق انسان را حیوان دارای اخلاق وصف نموده اند یعنی، مخلوق دارای ارزشها که به آن پایبندی می کند، یا خود را به آن ملزم می گرداند. و این بدین معناست که انسان قدرت اختیار شیوه و رفتار موافق با ارزشهای اخلاقی یا متناقض با آنرا دارد. و علی رغم اینکه برخی عوامل، مانند وراثت و محیط زیست در شکل گیری اخلاق انسان اثر گذار است، ولی این بدین معنا نیست که این عوامل اختیار و آزادی انسان را از وی سلب کند.

ما در وجود خود آزادی اختیار در گفتارها و کردارها مان را احساس می کنیم. و اگر انسان در اختیار خیر یا شر اراده آزاد نداشت، پس مکلفیت های اخلاقی و امر ونهی بیهوده می بود، و پاداش، کیفر ستایش و نکوهش که ادیان سماوی به ارمغان آورده معنا و مفهوم خویش را از دست می داد. بنابراين در عملکردهای اخلاقی و اهداف ومرامهای متعلق به آن آزادی شرط اساسی است. و ممکن نیست از امور اخلاقی حرف بزنیم، مگر زمانیکه انسان از آزادی برخوردار باشد، که او را بر انجام کار خیر و ترک عمل زشت یا عکس آن قادر گرداند. اگر در اختیار میان خیر وشر آزادی نباشیم، پس ممکن نیست که از بابت عملکردها مان مورد بازپرس قرار بگیریم، همچنان ممکن نیست که به سبب آنها ما را ستایش و یا نکوهش کنند.

مسئله آزادی اراده در میان خود فلاسفه از یک سو و بین آنها و رجال دین از سوی دیگر همواره یک موضوع مورد بحث بوده است، و ازگذشته های بسیار دور در این زمینه دو نظر اساسی وجود دارد: گروهی می گوید که انسان در اختیار میان خیر و شر آزادی اراده دارد، و گروهی دیگر معتقد است، که انسان در اختیار میان خیر وشر مجبور بوده وحریت اراده ندارد. و در تاریخ فکر اسلامی می بینیم که درمیان مکاتب فکری که در این عرصه ظهور کرده اند دو مذهبی وجود دارد، که از دو مکتب فکری که به آنها اشاره شد، نمایندگی می کنند، و بر علاوه این دو، مکتب سوم هم وجود دارد که نه بر حریت مطلق اراده حکم می کند ونه هم بر سلب مطلق آن.

و به هرحال آزادی – آزادی آگاهانه – اساس و زیربنایی است که اخلاق برآن تکیه می کند، و اگر آزادی اراده نبود، قطعا تعیین مسؤلیت ممکن نمی بود، وکنشی وجود نمی داشت، آنرا یک کنش اخلاقی بنامیم، و کنش دیگری را غیر اخلاقی توصیف نماییم.

نمی خواهیم در اینجا وارد جزئیات اختلاف گسترده که در میان جبریه و قدریه بوجود آمده، بشویم ولی تنها دوست داریم به این جلب توجه نماییم که خداوند متعال – آنگونه که در فصل گذشته اشاره کردیم - دو گونه مخلوق آفریده است: گونه اول از آنها مسخر است، که نه اراده دارد و نه آزادی اختیار وجز طاعت و دستور پذیری راهی دیگری ندارد، به استثنای انسان دیگر همه مخلوقات خداوند متعال از همین نوع اند.

اما گونه دوم عبارت است از انسان که او یک مخلوق مکلف است، و مکلفیت یک نوع مسؤلیت است. و مسئولیت تنها و تنها بر پایه آزادی در انجام کاری و یا ترک آن استوار است، خداوند متعال میفرماید:

{فمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ } ترجمه: " پس هركس كه مي خواهد، ايمان بياورد و هركس كه مي خواهد، كافر شود". (سوره کهف آیه 29).

    و مسئله پاداش و کیفر که خداوند به آن در قرآن کریم اشاره کرده است، از همین جا نشأت می کند، خداوند میفرماید:

{ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا } ترجمه:" هركس كار نيكي انجام دهد به سود خود اوست و هركس كار بدي بكند به زيان خود مي كند". (سوره فصلت آیه 46).

این درست است که خداوند متعال آنچه را که هر فرد از خیر یا شر یا ایمان و یا کفر انجام خواهد داد، می داند، و لی علم خداوند در اینجا کسی را به انجام دادن و یا انجام ندادن کاری مجبور نمی کند، و علم خداوند علمی است ازلی در مورد آنچه که از این شخص و یا آن شخص واقع خواهد شد. اما وقوع فعل و یا عدم وقوع آن اساسا از حریت خود شخص است. و آنچه گفته شد، به هیچ وجه تضادی با قضا و قدر ندارد، خداوند همه چیز را در ازل مقدر کرده است، و دراین مسئله هیچ جدالی وجود ندارد. ولی آفرینش انسان دارای اراده آزاد، نیز از جمله آنچه است که خداوند آنرا در ازل مقدر کرده است.

گذشته از این، همه ما در زندگی عملی خود به اثر گذار بودن آموزش، پرورش، پند، اندرز و ارشاد در تغیر سلوک انسان اذعان داریم، همچنان ما قوانینی را میگذاریم و گنهکار را مجازات می کنیم و نکوکار را پاداش می دهیم، اگر انسان مجبور و فاقد آزادی و اراده باشد، پس هیچ نیازی به آموزش و پرورش، وعظ و ارشاد، وضع قوانین ، مکافات و مجازات نیست. زیرا که همه اینها ایجاب می کند که اینجا یک شخص آزاد ودارای اراده و قادر به پذیرش وعدم پذیرش وجود داشته باشد.

اعتقاد به جبرهمه روزنه های امید در زندگی انسان را می بندد، و بدون امید انسان نمی تواند در زندگی و اندوخته های علمی اش پیشرفت کند، بلکه انسان جا می ماند و از حرکت باز می استد، و بدین گونه زندگی متوقف وبشریت منجمد می شود.

    و دین به ما امیدواری داده و در وجود ما این اطمنان را غرس کرده است، که ما قدرت ایجاد تغیر وبهبود را داریم، و برای ما این را واضح کرده است، که این تغیر به خودی خود از آسمان فرود نمی آید، بلکه در گام نخست به اراده ما که توان این تغیر را دارد، ارتباط دارد. و در این زمینه چه خوب صدق می کند این قانون ثابت الهی: { إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ } ترجمه:" خداوند احول هيچ قومي را دگرگون نمي سازد مگر اينكه آنان احول خود را تغيير دهند". (سوره رعد آیه 11).

خداوند ایجاد تغیر را به انسان منوط کرده است، چنانچه تذکیه نفس یا آلوده کردن آن را به انسان نسبت داده است، خداوند میفرماید:

{قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا (9) وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا} ترجمه: " همانا كسي كه آن را پاك داشت رستگار شد. ﴿ 9﴾ و به راستي كسي كه نفس خويشتن را پنهان بدارد ناكام مي گردد." (سوره شمس 9-10).

***

 

Print
6888 Rate this article:
2/7

Documents to download

  • 38608649(.jpg, 7/24 KB) - 454 download(s)

Please login or register to post comments.

أقسم بالله العظيم أن أكون مخلصًا لديني ولمصر وللأزهر الشريف, وأن أراقب الله في أداء مهمتى بالمركز, مسخرًا علمي وخبرتى لنشر الدعوة الإسلامية, وأن أكون ملازمًا لوسطية الأزهر الشريف, ومحافظًا على قيمه وتقاليده, وأن أؤدي عملي بالأمانة والإخلاص, وأن ألتزم بما ورد في ميثاق العمل بالمركز, والله على ما أقول شهيد.